ابوالفضل حافظیان: برای رسیدن به یک فهرستنگاری قابل قبول، باید یک فهرست معیار تعریف و تنظیم کنیم.
در ادامه دومین جلسه محفل فهرستنگاران نسخ خطی، جناب حجت الاسلام والمسلمین ابوالفضل حافظیان صحبتهای خود را با طرح سوالی آغاز نمودند: ایشان اشاره کردند بسیاری افراد از بنده سوال می کنند که کار شما چیست و با جواب بنده قانع نمی شوند و متوجه عمق و اهمیت کار ما نمی شوند و این به آن دلیل است که خود ما شاید تعریف درستی از کار و فعالیت خود ارائه نداده ایم که محتوای کار فهرستنویسی نسخ چیست و فهرستنگار چه کاری انجام می دهد. در حقیقت جایگاه آن در میان جامعه پژوهشگران چیست؟ و فهرستنگار چه مهارتهایی باید داشته باشد؟
ایشان به عنوان مثال به چند نمونه از برداشتهای اشتباهی که اطرافیان از کار فهرستنگاری داشتند، اشاره کردند: روزی خبرنگاری از جناب آقای استاد حائری سوال کردند کتابهای شما وقتی چاپ می شود و شخصیتها از شما تجلیل می کنند، چه حسی به شما دست می دهد؟ ایشان در جواب فرمودند که از تعاریف و تمجیدهایی که می کنند، می فهمم که هیچ چیزی از کار من نفهمیده اند.
مطلب دیگری که ایشان پیشنهاد دادند اینکه باید معیارهای فهرستنگاری قابل قبول را تعریف کنیم یا به تعبیر دیگر یک فهرست معیار تنظیم کنیم و بگوییم که فهرست معیار چه قواعد و ملاکهایی باید داشته باشد و همه کسانی که می خواهند فهرست بنویسند، این ملاکها و قواعد را مراعات کنند. لازمه آن این است که هر فهرستی که چاپ می شود، یک گروه این فهرست را ببیند و برای چاپ به تصویب برسانند. همانگونه که الان موسسه وجود دارد برای قرآنها که اگر هر نسخه ای از قرآن که بخواهد چاپ شود، باید خط، قرائت و علامات آن به تصویب این موسسه برسد و اجازه چاپ داشته باشد. اما متاسفانه برای فهرستهای نسخ هیچ ضابطه ای وجود ندارد. گاهی این فهرست ها غلط و ناقص است و این آبروی فهرستهای صحیح را نیز می برد. مطلب بعدی که برای رسیدن به فهرست معیار باید به آن توجه کنیم اینکه باید آموزش فهرستنگاری را جدی بگیریم و تجاربی که فهرستنگاران پیشکسوت ما داشتند، باید تدوین شود. این آموزش باید به صورت عملی باشد، گاهی عزیزانی با مدرک فوق لیسانس نسخه شناسی هنوز یک نسخه خطی را از نزدیک ندیده است و یا زیر نظر اساتیدی آموزش دیده است که هیچکدام اساتید برجسته ای در این حوزه نبوده و نیستند. اگر بخواهیم فهرستنگاری را جدی بگیریم، باید به کسی بها بدهیم که علاقه به میراث در درونش بجوشد و این شخص کسی است که تمام فهرستها را من البدو الی الختم بخواند. کسی فهرستنگار موفقی می شود که قبل از ورود به این وادی، فنخا، فهرستهای استاد اشکوری و فهرستهای مرحوم دانشپژوه را به طور کامل خوانده باشد. که اگر چنین کاری کرده باشد و سوالاتی برایش مطرح شده باشد، باید در این وادی قدم بگذارد و دنبال جواب سوالاتش باشد.
بنده به یاد دارم ابتدای ورود به این عرصه بسیار زیاد خدمت مرحوم محقق طباطبایی، استاد اشکوری و استاد صدرایی می رسیدم. در آن زمان استاد اشکوری به بنده گفتند که این اسانید و رجالی که در انتهای کتب اربعه هست «مشیخه» نام دارد. و این آویزه گوش من شد.
یا در جایی دیگر از مرحوم محقق طباطبایی نکاتی را آموختم که برای همیشه در یاد و خاطر من خواهد ماند و این یادگیری و شنیدن از زبان استاد اثر دیگری دارد.
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود گفتند: یک قرن از فهرستنگاری در ایران می گذرد و اولین فهرستهای ما فهرستهای کتابخانه آستان قدس رضوی بوده است، فهرست مدرسه سپهسالار بوده که مرحوم ابن یوسف شیرازی نوشته است کسی که به تعبیر مرحوم دانش پژوه «پیغمبر ما فهرستنگاران» است. بعد از آن فهرست نسخ اهدایی مرحوم مشکات به کتابخانه مرکز ی دانشگاه تهران بوده که در نوع خود بیش از یک فهرست و در حد دایره المعارف بوده است. تعبیری که مرحوم آقا عزیز طباطبایی برای آقای دانش پژوه به کار بردند و گفتند: مرحوم دانش پژوه «رب النوع ما فهرستنگاران» است. البته ممکن است به این تعابیر انتقادهایی وارد باشد اما فضل و دانش ایشان قابل انکار نیست. بعنوان نمونه در فهرست اهدایی مشکات معرفی کتاب رسائل اخوان الصفا را ببینید که چقدر دقیق است و نظائر آن فراوان است.
نکته آخر که باید بیان کنم این است که: در کتابهای حدیث در کنار روایات، در بعضی از نسخه ها وضعیت آن روایت با رمز بیان شده، ولی در هیچ فهرستی فهرستنگار به این رموز توجه نکرده است. تقریبا در 99 درصد فهارس من این مطلب را ندیدم و خوب است که در فهرستنگاری به این رموز هم توجه شود.
تهیه و تنظیم: بنت الهدی موحدی محب