تاریخچه کتابخانه
تأسیس کتابخانه:
حضرت آیت الله العظمی بروجردی توجه ویژهای به توسعه اماکن مذهبی، مدارس علمیه، کتابخانهها و چاپ کتابهای دینی داشتند. در دوران حیات ایشان مسجد اعظم قم، مدرسه آیت الله بروجردی، مدرسه نجف اشرف، مدرسه علمیه کرمانشاه، کتابخانهای در نجف اشرف و نیز کتابخانهای در کرمانشاه ساخته شد. سالن مطالعه کتابخانه مدرسه فیضیه با در اختیار گذاشتن بخشی از فضای مسجد اعظم توسعه یافت. با اهدای هزاران جلد کتاب از طرف ایشان به کتابخانههای حوزوی بر غنای آنها افزوده شد.
حضرت آیت الله بروجردی قصد داشتند کتابخانه مستقلی را در شهر قم بنا کنند؛ اما موفق نشدند. پس از تکمیل بنای مسجد، فضلای حوزه پیشنهاد کردند برای مسجد کتابخانهای در نظر گرفته شود. مؤسس معظم از این پیشنهاد استقبال کرده و تصمیم گرفتند این بنای با عظمت را با تأسیس کتابخانهای تکمیل نمایند. ایشان تمایل داشتند عموم طبقات مردم از کتابخانه استفاده کنند.
در نیمه شعبان 1379ه.ق (23 بهمن 1338 یعنی چهارده ماه قبل از رحلت آن بزرگوار) دستور تأسیس کتابخانه بزرگ عمومی مسجد اعظم را صادر و از معمار مسجد، آقای حسین لرزاده، خواستند تا محلی را برای کتابخانه مسجد، در نظر بگیرند. ایشان ضلع غربی مسجد (محلی که به عنوان شبستان ساخته شده بود) را به عنوان کتابخانه در نظر گرفتند. فضای در نظر گرفته شده حدود 132 مترمربع بود. امروزه محل مذکور با حفظ ساختمان اولیه در سر درب اصلی ضلع غربی مسجد واقع شده که در سال 1386 بازسازی شد و از آن به عنوان راهرو ورودی مسجد استفاده میشود.
توسعه بنای اولیه کتابخانه
در نیمه شعبان 1379ه.ق حضرت آیت الله بروجردی سرپرستی کتابخانه را به آیت الله شیخ ابوالقاسم دانش آشتیانی واگذار کردند. آقای دانش آشتیانی به کارهای علمی و پژوهشی علاقمند بود و امور کتابخانه را با اشتیاق پیگیری میکرد. وی پس از انتصابش به ریاست کتابخانه در اولین فرصت از محل کتابخانه بازدید کرد و متوجه شد فضای کتابخانه کافی نیست و کتابخانه فاقد سالن مطالعه است.
با گزارش وضعیت به آیت الله بروجردی ایشان از آقای لرزاده معمار مسجد خواستند برای حل این مشکل طرحی را آماده کند. به دلیل محدودیتهایی که وجود داشت، آقای لرزاده پیشنهاد کردند که سالنهای مطالعه بر روی راهروی وضوخانه ساخته شوند. معظمله با این پیشنهاد موافقت فرموده و سالنهای مطالعه و دفتر کتابخانه در مدت یک سال ساخته شد.
پس از توسعه فضای کتابخانه، محل اولیه به عنوان مخزن کتاب در نظر گرفته شد و دور دیوارهای آن با قفسههای بلند فلزی قفسه بندی گردید. نظر به اینکه ارتفاع مخزن بلند بود و امکان دسترسی به کتابها در بالای قفسه ها سخت بود، در داخل مخزن یک بالکن فلزی طراحی و نصب گردید تا امکان دسترسی به کتابها آسان شود.
درب رفت و آمد مراجعه کنندگان از طرف راهرو مجاور سرویسها در نظر گرفته شد. فضای اضافه شده شامل دو سالن مطالعه و یک دفتر برای کتابخانه بود که ابعاد آن به طول 41 متر و به عرض 5 متر است. این فضا با استفاده از فضای رودخانه به عرض دو متر و فضای بالای راهرو به عرض سه متر بنا شده بود و مساحت هر یک سالن ها در اندازههای هفده و نیم متر در پنج متر و اتاق دفتر در روبروی پلهها و بین دو سالن با مساحت شش متر در سه متر بود. ورودی سالنها از طریق یک راهرو به مساحت دو متر در شش متر کنار دفتر قرار داشت و ارتباط بین مخزن و دفتر از طبقه همکف برقرار گردید و در طبقه بالا راهی به بالکن مخزن ایجاد شد.
قبل از افتتاح رسمی کتابخانه، بهره برداری از آن در نیمه شعبان سال 1380ق (برابر با 13 بهمن 1339) آغاز میشود.
در گزارش مجله مجموعه حکمت درباره ساخت کتابخانه مسجد اعظم چنین آمده است:
«شهرستان قم که فعلا مرکز روحانیت عالم تشیع به شمار می رود متجاوز از شش هزار دانشجو و فارغ التحصیل علوم دینیه دارد، و مردم مسلمان شیعی مذهب ایران و خارج ایران سالی چند مرتبه به آستان بوسی دختر باب الحوائج امام هفتم خود موفق می گردند وجود چنین بنای با عظمتی را سزاوار بود و از لوازم این مسجد باشکوه داشتن یک کتابخانه معظم آبرومندی بود که آنهم بحمدالله با اهدا دو جلد قرآن کریم از طرف حضرت آیت الله در نیمه شعبان امسال لباس عمل پوشیده و در طرف غربی مسجد کتابخانه ای تأسیس گردید و بعدا هم حضرت آیتالله، مقداری کتاب بالغ بر دو هزار جلد اهدا فرمودند و اکنون در پشت مخزن کتابخانه قرائتخانه عمومی در دست ساختمان است و احتمال می رود تا آخر ماه محرم تمام شود و در روز 17 ربیع الاول سال 1380ق. که روز تولد خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله) می باشد افتتاح کتابخانه عملی شود»
انتخاب سرپرست کتابخانه
پس از تکمیل ساختمان کتابخانه و نصب تجهیزات اولیه آیت الله العظمی بروجردی تصمیم گرفتند یکی از فضلای حوزه را برای اداره کتابخانه انتخاب کنند.
مؤسس معظم ابتدا سرپرستی کتابخانه را به آیت الله شیخ مجتبی عراقی پیشنهاد میکنند، بعد از مدتی، آیت الله عراقی در مجلسی آقای دانش آشتیانی را برای سرپرستی کتابخانه به ایشان پیشنهاد میکنند و معظمله از این پیشنهاد استقبال مینمایند.
آیت الله حاج آقا مجتبی عراقی رئیس کتابخانه فیضیه درباره انتخاب آیت الله شیخ ابوالقاسم دانش آشتیانی به ریاست کتابخانه مسجد اعظم می گویند:
« آیت الله بروجردی یک روز به من گفتند: "این کتابخانهای که در مسجد اعظم درست میکنم، میخواهم شما مسئولیت آن را بر عهده داشته باشید ."من از روی ادب جواب رد ندادم. چون گرفتاری زیاد داشتم و جناب آقای ابوالقاسم دانش را که با هم به نمایندگی حضرت آیت الله ، برای رسیدگی به زلزله باختران و همدان رفته بودیم و از آن زمان، آیت الله بروجردی ایشان را میشناخت برای مسئولیت کتابخانه خدمت آقا معرفی کردم. حضرت آیت الله بروجردی قبول فرمودند. آقای دانش مشغول اداره کتابخانه شدند. کتابهای خطی و غیر خطی خوبی از جانب آیت الله بروجردی خریداری و وقف کتابخانه شد. فرد دیگری هم چند هزار کتاب را وقف کرد.»
در نیمه شعبان 1379 ه.ق (23 بهمن 1338) مجلسی در بیت آیت الله بروجردی برگزار شد و به امر ایشان، کلیدهای کتابخانه به آیت الله شیخ ابوالقاسم دانش آشتیانی تحویل داده شد.
به این ترتیب آیت الله دانش آشتیانی به ریاست کتابخانه منصوب شد. وی به مدت 38 سال کتابخانه را با دلسوزی و کاردانی و به نحو احسن اداره کرد. ایشان حقوق کارکنان کتابخانه را از طریق دفاتر مراجع معظم و مخارج جاری و سرمایه کتابخانه را با استفاده از نفوذ خود در بین افراد خیرخواه تأمین میکرد.
ایشان خود می نویسد:«مرحوم آقا محمدحسن بروجردی فرزند آیت الله العظمی بروجردی، روزی مرا خواست و گفت: آقا میخواهند شما متولی کتابخانه مسجد اعظم باشید، بعد از آن آقا مرا خواستند و تولیت کتابخانه را به من محول کردند»
حجةالاسلاموالمسلمین حاج شیخ محمدتقی دانش آشتیانی درباره نحوه انتخاب مرحوم پدرشان به ریاست کتابخانه اینچنین گفتهاند:
«سال 1338شمسی که زمستان مصادف بود با نیمه شعبان 1379 قمری توفیقی شد با مرحوم حاج آقای والد خدمت مرحوم آقای بروجردی رفتیم. در بیرونی دفتر نه، بلکه در اندرون عدهای از علما بودند. بنده آنجا مفتخر شدم که خدمت ایشان معمم شوم. و همان روز نیمه شعبان مرحوم آقای بروجردی دستور دادند کلیدهای کتابخانه را در اختیار مرحوم حاج آقا (دانش آشتیانی) گذاشتند و بنا شد ایشان آنجا (کتابخانه) را سر و سامان بدهند و افتتاح کنند. (منتهی موقعی که حاج آقا آمدند و آن قسمتی از مسجد را که برای کتابخانه در نظر گرفته شده بود بازدید کردند ) متوجه شدند قرار است سالن مطالعه هم آنجا باشد گزارشی خدمت آقای بروجردی دادند که: که اینجا بخواهد هم سالن مطالعه باشد و هم مخزن کتابها، امکانش نیست. ایشان با برخی از دوستان بررسی کردند به این نتیجه رسیدند قسمت پشت مخزن که راه روی وضوخانه بود در بالای راهرو و قسمت جلوی مسجد روی رودخانه را بالکنی زدند و تبدیل به سالنی کردند که دو تا سالن و یک دفتر بود که آنجا کارها براه افتادند.»
افتتاح کتابخانه
آیت الله العظمی بروجردی عنایت خاصی به کتابخانه مسجد اعظم داشتند و با وجود مشغله زیاد و کمبود وقت، چندین بار، قبل از افتتاح از آن بازدید کردند و از نزدیک دستورات لازم را به متصدیان کار دادند و اشتیاق زیادی داشتند که کتابخانه هر چه زودتر افتتاح شود.
پس از آماده شدن ساختمان کتابخانه، مؤسس معظم کتابهایی را به کتابخانه اهدا و آیت الله دانش آشتیانی را به عنوان سرپرست انتخاب کردند. كتابهای اهدایی مرحوم آیت الله مقدس اصفهانی نیز بعدها به کتابخانه منتقل شدند.
پس از انجام مقدمات کار مقرر گردید كتابخانه در روز نیمه شعبان 1380ه.ق به دست مؤسس معظم افتتاح گردد. دعوتنامهها توزیع گردید و همه جهات کار آماده شد.
به مناسبت افتتاح کتابخانه حجةالاسلام والمسلمین شیخ احمد اثنیاعشری قصیدهای را به شرح زیر سروده و آماده کرده بودند:
امـــروز جهان شور و نشاط دگری داشت رخسار فلـك دیـده زیبنـده تـری داشت
غـم رفت و نشاط آمد و روز و شب گیتی روشن همه گردید كه شمس و قمری داشت
دل بـر سر هر بـام بـه شوق تو بـرافـراشت جان سوخت ز هجران تو تا بال و پری داشت
آن مــهدی مـوعـود بـه حـق مـنتـظر مـا كـــو در سـر هر راه دل مـنتـظری داشـت
دریـای وجود عرضه همی كرد به عالم در دامــن خــود بهتر از او گر گـهری داشـت
افــســانه سـرایـــان همه رفتـند و نـهادند هـر كس كه به خاطر به جز از او خبری داشت
جمعی همه جان داده و برخی همه دل را بــنـمود نـثار رهـت هر كـس هـنری داشـت
در پــای تو افـكنـد به شكرانه وصـلت هــر كس كه به سودای وصال تو سری داشت
شـــد رشك چمن فتنه گل غیرت بستان هـر خانـه كه امـروز بـه كوی تـو دری داشت
در سایه شمشـیر تـو هر حادثه بنشست خاموش شد آن شعله كه برق خطری داشت
امـروز تـویی نایـب او آیـت عـظما زیــــرا كه چـو تـو دادرس دادگـری داشـت
خـرم زتو شـد یكـسره بستان فقاهسـت از آنـــــكه چو تو رنج كش و رنجبری داشت
شــمشیر وی اندر كف پرقدرتت امروز حــقا كـه نمـایـان شد و بـرق ظفری داشت
تــابد به جهان سایه ات ای شاخ برومند ایــــن باغ ز تو برگ و بـر پـر ثمـری داشـت
عــــلم و هنر از خاك بر افلاك رساندی ره به سپرد آنكس كه چون تو راهبری داشت
كـــردی تو بپا مكتبه در مسـجد اعظـم زان دسـت برومند كه هر لحظه بری داشت
در نــیـمه شعبان برخ خلـق گـشـودی بــاغی كه زهـر شاخـه نـویـد ثمری داشت
در سـیصدو هشتاد پس از سال هزارم گـــلـزار فـضیـلت گـل شـادابتری داشت
روز نیمه شعبان علما، فضلا و عموم مردم برای افتتاح کتابخانه جمع شده بودند که صبح همان روز حادثهای برای آیت الله بروجردی پیش آمد و منجر به دررفتگی پای چپ و شكستگی استخوان شست پا گردید. بخاطر این حادثه، معظمله نتوانستند در مراسم حاضر شوند و افتتاح كتابخانه به بعد موکول گردید.
آیت الله بروجردی بعد از یک ماه در پانزده رمضان مصادف با میلاد کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، برای اقامه نماز جماعت به مسجد اعظم مشرف شدند.
با گذشتن ماه مبارک رمضان و بهبودی حال معظمله دوباره زمزمه افتتاح کتابخانه مطرح شد و مکرر از محضر ایشان تقاضا میشد روزی را برای افتتاح کتابخانه تعیین نمایند. بالاخره مقرر گردید کتابخانه در روز جمعه هفتم شوال افتتاح گردد.
کارهای مقدماتی از جمله توزیع دعوتنامهها انجام شد و چون مصادف با ایام نوروز بود و جمع زیادی از زوار در قم بودند برای پذیرایی پیشبینیهای لازم صورت گرفت و افتتاح کتابخانه به طور رسمی از طریق اعلامیهای به اطلاع عموم رسید. شب هفتم شعبان حجت الاسلاموالمسلمین آقای فلسفی در مسجد اعظم بعد از نماز در منبر موضوع افتتاح کتابخانه را به مردم بشارت داد و از مردم دعوت کرد در مراسم افتتاح کتابخانه شرکت کنند.
حجت الاسلاموالمسلمین شیخ عباس مصباحزاده قصیدهای را برای افتتاح کتابخانه سروده بود و این قصیده برای مراسم افتتاح در صدها نسخه چاپ شده بود.
از غم شادی ما میــرد اگر خصم سـود شیعیـان را دیده و دل روشن و پر نور باد
پرسد از کس زین بهشت آئین بنا نبود شگفت التــی لم یخلق ار گوئی به مثلش فی البلاد
مفتــی اعظم بنــای مسجد اعظم نمــــود آنکه سقف مرجعیت را بود رکن و عماد
آیت الله بروجردی زعیــــم شیعیــــان نایب صاحب زمان و صاحب علم و سداد
رو بخوان الله اعلم حیث یجعل؛ کن بحق امر خود تفویض ان الله بصیر بالعبـــاد
گر بگویند این چنین بی دانشان در گوشه ای از ره با بخردی یا اینکه از راه عنـاد
کارخانه به بود زین مسجد کیوان شکوه قول آنان را بهل بنگر ولی با چشم حـاد
این چنین مسجد به بار آرد فقط سازنده را کارگاهی بهتر از این در کجا داری بیـاد
گر از این مسجد که بی شک هست راز اتفاق دور باشیم افتراق افتد میانمـان کالجراد
علت سستی همان اختلاف است اختلاف سر پیروزی عزیزا اتحـاد است اتحـاد
از فسـاد و از بدی بگریز و بر نیکی گرای هم حسن میباش وهم احسنو لاتبغ الفساد
در جـوار دختر موسی بن جعفر الغرض ساخت چون این مسجدآباد را آن مرد راد
بهر تجدید حیــات و هستــی دانشوران فکر تأسیس کتب خانه در این مسجد فتاد
همت عالـی و طبع آسمان آسـای او سال بگذشته بر این عالی هدف دستور داد
بـا عنایت های حق نسبت بدین مرد بزرگ در کف مقصــود آمد حاصل گنج مراد
شد فراهم این چنیـن گنجینه ای بهر کتب وین قرائت خانه را هم بهر آن بنیان نهاد
گنج اندر پیش این گنجینه حرفی مهمل است بحر اندر جنب این دریا نیـاید در عداد
فرق این گنجـینه با آن گنج در پیش خرد آن قدر باشد که بیاض دیده دارد با سواد
نیست سـودی جز زیان و جز فنا از گنج زر گنج دانش را حیات سرمدی باشد مفاد
این نجــوم تابنــاک اندر سمـوات علوم گرد شمس علم و تقوی ماه «ان خیر زاد»
گفت «مصباح» از پی تاریخ ســال افتتاح «باب علم از آیت الله بروجردی گشاد».
صبح روز جمعه در حالىكه همه منتظر تشریف فرمایى مؤسس معظم بودند، خبر می رسد آیت الله بروجردی به عارضه قلبى دچار شده است و مراسم برگزار نمی شود. چند روز بعد آیت الله فقید در اثر این عارضه رحلت می کنند. به این صورت متأسفانه ایشان موفق به افتتاح کتابخانه نمی شوند.
پانزده روز پس از ارتحال آیت الله بروجردی در تاریخ 27 شوال 1380 ه.ق مطابق با 25 فروردین1340، کتابخانه با حضور حجت الاسلاموالمسلمین سید محمد حسن بروجردی در فضائی معنوی و حزنآلود به طور رسمی افتتاح می شود.
در مراسم افتتاح؛ خطیب معروف حجت الاسلام و المسلمین آقای انصاری سخنرانی می کند و حجت الاسلام والمسلمین شیخ عباس مصباحزاده قصیدهای را بدین شرح قرائت می کنند.
ایــــــکه رفتی و دل از یاد جمالت نرود کـــی برون از دل مــا فکر و خیالت برود
نــــــام تو کی بگذشت مه و سالت برود از سر کـــوی تو هر کس به ملالت برود
نـــــرود كارش و آخر بخجالت برود
آیـــت الله بـــــروجردی ازدست شدی لیک مانده است ز تو نام نکـوی ابــــدی
کــــه تو در هر اثری آیت علم و خردی ای دلیـــــل دل گم گشته خدا را مددی
كــــه غریــب ار نبرد ره بدلالت برود
کس به جاوید نمانده است در این دار فنا هــــر که آمد برود لا جرم از این دنیــا
هـــــــــمه کس راه روانند بدین ره اما کــاروانی که بود بدرقه اش لطف خــدا
بــــــه تجمل بنشیند به جلالت برود
ایـن كتابخانه كه تاسیس نمودی چه نكوست نظرت ای پدر ما به یقین در پــی اوست
طالب علم ازاین مخزن حق دانشجوست سالک از نور هدایـــت ببرد راه به دوست
کــــه بجائی نرسد گر بضلالت برود
افتتــاحش بنظر داشتی و رشته گسست لیــــک فرزند تو آن رشته بگسسته ببست
افــــتتاحش بنمود و دلت آورد بدست حکم مستوری ومستی همه برخاتمت است
کس ندانست که اخر به چه حالت برود
حافظ از چشمه حکمت بکف آور جامی وانــــگه از مهر تو در محفل ما نه گامـــی
شنو مصرع آخر ز غزل الهامــــــــــی پــــــــــی تاریخ ز مصباح ادیب نامـــی
بود که از لوح دلت ریب جهالت برود
انتخاب مدیر کتابخانه
پس از افتتاح به همت آقای دانش آشتیانی خدمات کتابخانه به صورت رسمی شروع شد. این خدمات در دو شیفت کاری صبح و عصر انجام میگرفت و روزهای جمعه فقط شیفت صبح باز بود.
برای اداره کتابخانه نیاز به پرسنل بود و آقای دانش برای این امر یک نفر را برای امور اداری، یک نفر برای فهرست کردن کتابها و چهار نفر را برای ارائه خدمات به مراجعهکنندگان (در هر شیفت کاری دو نفر) استخدام کرده بود.
حقوق کارکنان کتابخانه مختصر بود و آقای دانش از طریق دفاتر مراجع معظم حقوق آنها را تأمین میکرد. ایشان علاقه زیادی به کتابخانه داشت و همه روزه صبحها دو تا سه ساعت در کتابخانه حضور مییافت.
در همان روزهای اول تاسیس کتابخانه، آیت الله دانش آشتیانی بر حسب ضرورت تصمیم گرفت مدیری را برای اداره کتابخانه انتخاب نماید. ایشان آقای میرزا حسن دانش آشتیانی را در سال 1339 به عنوان مدیر کتابخانه برگزید. از لحاظ ساختار سازمانی مدیر در امور اجرائی شخص دوم و جانشین رئیس کتابخانه بشمار می رفت. آقای میرزا حسن دانش فردی توانمند در امور اجرایی بود و همچنین در فهرست کردن کتابهای کتابخانه همکاری می کرد. دوره مدیریت میزا حسن دانش هشت سال بوده است.
پس از فوت مرحوم میرزا حسن دانش، آیتالله دانش آشتیانی برای مدتی امور اجرایی کتابخانه را بر عهده گرفت. ایشان با توجه به شناختی که از آقای شیخ احمد آلاسحاق داشتند، وی را به عنوان مدیر کتابخانه انتخاب کردند. آقای آل اسحاق توانست با درایت و کاردانی کتابخانه را نزدیک به سه دهه ( تا سال 1376ه.ش) به نحو احسن اداره کند.
با اینکه امور داخلی کتابخانه بر عهده مدیر کتابخانه بود ولی آیتالله دانش آشتیانی بطور منظم در کتابخانه حضور داشتند و از نزدیک در جریان امور کتابخانه بودند و بر حسن انجام کارها نظارت می کردند.
تهیه تجهیزات کتابخانه ای
برای تجهیز کتابخانه ابتدا مخزن طبق طرح معمار مسجد با قفسه های آهنی محکم قفسه بندی شد. گنجایش مخزن پانزده هزار جلد کتاب بود و امکان افزایش ظرفیت آن به پنجاه هزار جلد وجود داشت.
طبق گزارشات ثبت شده در نشریه کتابخانه مسجد اعظم، پس از تکمیل ساختمان تجهیزات زیر برای کتابخانه تهیه شده است:
در سال 1341 با اقدام جمعی از خیرین یکی از سالنهای مطالعه با دو تخته فرش زیبای دستبافت چهل متری به مبلغ 240000ریال تهیه شده بود مفروش شد. همچنین یکی از خیرین یک تخته فرش در ابعاد 5/3 در 5 متر و فرد خیر دیگری یک عدد میز بزرگ با 10 عدد صندلی چوبی و همچنین مبلغ 30000ریال توسط نیکوکاران برای هزینههای کتابخانه کمک شده است.
در سال 1342 با همت آشتیانیهای مقیم تهران میز و صندلیهای فلزی برای سالن مطالعه دیگر کتابخانه به مبلغ 25000 ریال تهیه و آن سالن هم تجهیز شد. همچنین هزینه های سالانه کتابخانه توسط جمعی از نیکوکاران تأمین گردید.
در سال 1343 به دلیل مساعد نبودن اوضاع اقتصادی کمکهای مالی قابل توجهی به کتابخانه نشد و فقط بودجه سالانه با انجام صرفهجوئیهای لازم از طرف چند نفر از نیکوکاران تأمین شد.
در سال 1344 تعداد 25 عدد صندلی، 10 عدد نیمکت دو نفره، دو عدد بخاری، یک عدد قفسه کتاب و دو عدد چراغ زنبوری توسط آقای حاج عنایت الله معتمدی به کتابخانه اهدا شد.
تهیه منابع کتابخانه
ابتدا کتابهای اهدایی آیت اللهالعظمی بروجردی که حدود سه هزار جلد بود و سپس کتابهای اهدایی مرحوم آیت الله مقدس اصفهانی که بیش از دو هزار بود به کتابخانه منتقل شدند.
با کمک خیرین در اولین سال تأسیس کتابخانه، تعداد کتابهای کتابخانه به بیش از هشت هزار جلد افزایش یافت.
طبق آمارهای ثبت شده در نشریه کتابخانه مسجد اعظم تعداد کتابهای اهدا، وقف و خریداری شده در چند سال اول تأسیس کتابخانه به شرح زیر است:
در پایان سال 1341 تعداد کتابهای ثبت شده در دفاتر کتابخانه به 9075 جلد افزایش یافت و تعداد 134 جلد کتاب از محل صرفهجوئی در مخارج کتابخانه خریداری شد.
در پایان سال 1342 تعداد کتابهای ثبت شده در دفاترکتابخانه به 10017 جلد چاپی و 614 جلد نسخه خطی افزایش یافت و کل منابع کتابخانه به 4035 عنوان رسید. طبق آمارهای موجود در این سال بیشترین کتاب را جناب آقای جمال الدین فدائی اراکی (بیش از 100 مجلد کتاب خطی و چاپی) به کتابخانه اهدا کردند.
در پایان سال 1343 تعداد کتابهای کتابخانه به 11005 جلد افزایش یافت. در این سال بیشترین کتاب را مرحوم مشهدی حسن شهدی (اهدا توسط عیال ایشان بانو مهرتاج شهدی صورت گرفت) به تعداد 265 مجلد اهدا نمودند.
در پایان سال 1344 تعداد کتابهای کتابخانه به 12350جلد رسید. در مهر ماه این سال از کتاب های مرحوم سید احمد محسنی اراکی تعداد 90 جلد نسخه خطی و آقای ضیا نوری گلپایگانی سه جلد نسخه خطی به کتابخانه اهدا گردید.
در پایان سال 1345 تعداد کتابهای ثبت شده به 13375 جلد افزایش یافته است. در آبان ماه این سال آقای حسین کجوری 395 جلد کتاب و در اسفند ماه آقای میرزا علی آشتیانی 150 جلد کتاب به کتابخانه اهدا کردند.
آیت الله استادی در سال 1380 در پاسخ به سوال نشریه پیام حوزه درباره تعداد نسخ خطی کتابخانه می فرماید:
«كتابخانه حدود شصت هزار جلد كتاب چاپى و حدود چهار هزار نسخه خطى دارد و اين كتاب ها جز تعداد بسيار اندكى كه شايد به دستور آیت الله العظمى بروجردى(ره) خريدارى شده باشد, همه اهدايى است, زيرا ظاهرا اين كتابخانه در هيچ زمانى بودجه اى براى خريد كتاب در اختيار نداشته است و بد نيست به خاطر تكريم از نكوكاران برخى از اهدا كنندگان را نام ببرم:
1 ـ موسس كتابخانه، حضرت آیت الله العظمى حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى(ره).
2 ـ آیت الله حاج آقا محمد مقدس اصفهانى مولف كتاب ارزشمند (الاوائل) كه در اصفهان چاپ شده است. بنده ايشان را زيارت كرده بودم. در حوزه علميه قم و همچنين در اصفهان بسيار مورد احترام بود. ايشان از حواريون آیت الله العظمى بروجردى به شمار می آمد و مورد توجه ايشان بود.
3 ـ آیت الله حاج شيخ محمدعلى كرمانى ابوالزوجه آیت الله حاج سيدمحمدحسن لنگرودى و آیت الله حاج سيد حسين كرمانى. ايشان را هم حقير زيارت كرده بودم و اين بزرگوار هم از حواريون آيت الله العظمى بروجردى بود و اين كه مرحوم آیت الله بروجردى اطرافيانى مانند ايشان و آیت الله فاضل لنكرانى (والد آیت الله العظمى فاضل) و آیت الله حاج سيد مصطفى خوانسارى و امثال آنان داشته، دليلى بر عظمت مقام علمى و تقوايى آن بزرگوار است. رحمه الله عليهم اجمعين.
4 ـ آیت الله حاج سيد حسن فريد اراكى. ايشان از هم دوره هاى آیت الله العظمى گلپايگانى و آیت الله العظمى امام خمينى(ره) بود و حقير به درس ايشان مى رفتم و با ايشان انسى داشتم و ايشان هم به بنده لطف خاصى داشتند. درس و مجلس گفت وگوى او بسيار سودمند و با بركت بود و پس از وفات ايشان بخشى از يادداشت هاى ايشان را تنظيم و به نام تفسير سوره حمد چاپ كردم.
آقاى فريد علاوه بر اين كه وصيت كرده بود كتاب هاى چاپى كتابخانه اش را كه بسيار مهم بود به كتابخانه مسجد اعظم بدهند يكى از دو منزل قم خود را كه در كوچه حرم, كوى آیت الله العظمى مرعشى داشت, به مسجد اعظم داد كه اكنون با اجازه متولى مسجد اعظم خانواده اى در آن زندگى مى كنند.
5 ـ مرحوم حاج محمد رمضانى صاحب انتشارات كلاله خاور تهران, تقريبا دو سوم كتاب هاى چاپى و خطى كتابخانه مسجد اعظم يادگار و باقيات صالحات ايشان است. وى را هم قبل از اين كه به قم بيايد مى شناختم و در كتاب فروشى و يا دكه مجله فروشى ديده مى شد كه براى تكميل دوره هاى مجله هاى كتابخانه اش مجله ها را زير و رو مى كرد. در قم هم هنگامى كه كتابخانه اى تشكيل داده بود از نزديك در جريان كارش قرار گرفتم.
وى يك ناشر بسيار پر تلاش و پر كار بود. گويا روى برخى از كتاب ها ديده بودم كه ايشان را به عنوان ناشر هفتصد كتاب معرفى كرده بودند. او مانند برخى ديگر از ناشران آن دوره اهل مطالعه و فضل بود كه مثنوى معروف به ((مثنوى خاور)) كه با تصحيح او و پدرش چاپ شده است, بهترين گواه با فضل بودن او مى باشد.
در طول عمر, حدود چهل هزار كتاب چاپى و دو هزار نسخه خطى گردآورى كرده بود و در سال هاى آخر عمر آرزو داشت در قم محلى را بسازد و كتابخانه اى به نام ولى عصر(ع) براى استفاده حوزويان تإسيس كند و براى اين جهت گويا درخواست كمك و يارى هم مى نمود. از اين رو آن طور كه به خاطر دارم مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد مهدى گلپايگانى (فرزند آیت الله العظمى حاج سيدمحمدرضا گلپايگانى) خانه اى در خيابان ارم براى او آماده كرد تا كتاب ها به قم بيايد و به طور موقت آن جا قرار گيرد و اين كار انجام شد (بنده در همين خانه خدمت مرحوم رمضانى رسيدم) تا به مرور زمان آرزوى نهايى او انجام شود كه اجل مهلت نداد و در اين ميان آن عزيز از دنيا رفت. بازماندگان گرامى او ظاهرا با وساطت و تشويق مرحوم حاج سيدمهدى گلپايگانى و يا والد بزرگوارشان حاضر شدند كتاب ها را كه در همان زمان قيمت سنگينى داشت به كتابخانه مسجد اعظم اهدا كنند و به اين وسيله موجبات شادى روح پدر را فراهم آورند و صدقه جاريه اى از خود به يادگار بگذارند. البته چون فكر مى شد بخشى از چاپى ها (مانند قسمتى از مجلات و كتاب هاى درسى آموزش و پرورش كه مرحوم رمضانى در جمعآورى آن ها رنج فراوانى برده بود) در حوزه قم مورد استفاده نيست به تهران برده و شايد به كتابخانه مركزى دانشگاه داده باشند.»
فهرست کتابها
بعد از تأسیس کتابخانه کتابهای زیادی به کتابخانه اهدا شد که فهرست آنها در دفترهای مخصوص مطابق با روشهای معمول آن زمان تنظیم گردید. در مدت یک سال دفترها و فهرستهای اجمالی متعددی برای کتابخانه تنظیم شد.
کتابهای اهدایی آیتالله مقدس اصفهانی و آیتالله فرید اراکی در قفسه های جداگانه به نام خود واقفین نگهداری می شد.
اطلاعات کتابشناختی این کتابها توسط آقایان شیخ عبدالغنى مهدوى صفت، میرزا حسن آشتیانى و شیخ محمد تقی دانش آشتیانی در دفترهاى رحلى ثبت می شدند. در این میان نسخههایى كه آقاى حاج محمد رمضانى به كتابخانه اهدا کرده بودند، دارای ویژگی خاصی بودند که مرحوم رمضانی از روی علاقه در ابتدای کتابها یادداشتهایی نوشته بود که نسخه شناسى کتابها به شمار میرفت. فهرست نسخ خطی کتابخانه مانند سایر کتابهای چاپی در دفاتر مخصوص ثبت می شد که بعدها این نسخ توسط آیت الله استادی به شکل دقیق تری فهرست شدند.
آیت الله استادی در رابطه با ارتباط خود با کتابخانه و فهرست نگاری نسخ خطی کتابخانه در پاسخ به سوال نشریه پیام حوزه می فرماید: « بنده در زمان افتتاح كتابخانه و پس از آن, در قم بودم, اما چون اوايل تحصيلم بود و كتاب هاى لازم را هم تهيه كرده بودم, به كتابخانه مراجعه اى نداشتم، فقط به خاطر دارم كه همان زمان ها دو نسخه خطى در ميان كتاب هايم بود كه براى اهداى آن ها به كتابخانه مسجد اعظم رفتم و شايد اين اولين بارى بود كه به اين كتابخانه رفتم.
سال ها گذشت و حقير به فهرست نگارى علاقه مند شدم و كارهايى در اين زمينه انجام دادم, از جمله: فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مدرسه فيضيه قم و كتابخانه مدرسه حجتيه قم كه توسط اين جانب تإليف و چاپ شد. گويا يكى از علما و اساتيد كه با كارهاى من آشنا شده بود با آیت الله حاج ميرزا ابوالقاسم آشتيانى سرپرست كتابخانه مسجد اعظم، صحبت كرده و موافقت ايشان را براى نگارش فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه جلب كرده بود از اين رو هنگامى كه بنده اظهار آمادگى براى نوشتن فهرست كردم، آیت الله دانش آشتيانى استقبال نمودند.
ماه هاى متوالى عصرها به كتابخانه مى رفتم و نسخه ها را بررسى و در فيش هايى فهرست مى كردم و هنگامى كه اين كار پايان پذيرفت، فيش ها را به منزل بردم و بقيه كار را در منزل انجام دادم يعنى با مراجعه به كتاب هاى فراوان فيش ها را تكميل تا به مرحله آمادگى براى چاپ رسيد و چاپ شد و بحمدالله مورد استفاده قرار گرفت.»
تعداد نسخ خطی کتابخانه که در سال 1364 فهرست شده است سه هزار و نه صد و پنجاه و پنج نسخه بوده که در بین این نسخ صدها نسخه نفیس وجود دارد که بعضاٌ به دستخط شخص مؤلف یا حاشیه بزرگان علم و مشاهیر هستند. برخی دیگر از نسخ به جهت هنری و داشتن سر لوح مذهب یا خط زیبا نفیس بشمار می روند. تعداد دیگری از نسخ به دلیل قدمت و تاریخ کتابت نفیس هستند.
خدمات عمومی کتابخانه
پس از راه اندازی کتابخانه، طلاب و فضلای حوزه استقبال خوبی از کتابخانه داشتند و کتابخانه مسجد اعظم در آن دوران یکی از بهترین کتابخانه های قم به شمار میرفت و اساتید برجسته حوزه از جمله حضرات آیات آقایان نوری همدانی، اعتمادی تبریزی، پایانی، وجدانی فخر، فاطمی ابهری، طاهری خرم آبادی، ستوده، کرمی زنجانی و ... در آن روزها برای مطالعه به این کتابخانه مراجعه می کردند.
نشریه کتابخانه مسجد اعظم آمارهایی را از تعداد مراجعه کنندگان به کتابخانه در سالهای نخست ثبت کرده است که در نمودار 2 نشان داده شده است:
در سال نخست تعداد مراجعه کنندگان کتابخانه 22350 نفر ثبت شده و تعداد کتب به امانت گرفته شده 53470 جلد بوده است.
در سال دوم مجموع مراجعه کنندگان به کتابخانه 50902 نفر و تعداد کتابهای به امانت گرفته شده 104198 جلد بوده است.
در سال سوم تعداد مراجعه کنندگان 31982 نفر و تعداد کتب به امانت گرفته شده 69153 جلد بوده است.
در سال چهارم تعداد مراجعه کنندگان 49880 نفر و تعداد کتابهای به امانت گرفته شده 107919 جلد بوده است.
در سال پنجم تعداد مراجعه کنندگان 63299 نفر و تعداد کتابهای امانت گرفته شده 130562 جلد بوده است.
سیر صعودی استقبال از کتابخانه نشاندهنده وجود منابع غنی و ارائه خدمات خوب کتابداری بوده است.