کارگاه روشهای تدوین پایان نامه ارشد و رساله دکترا (نشست بیست و چهارم): تفاوتها و شباهتهای پژوهشهای کمی و کیفی
جلسه 24 روش تدوین پایان نامه ارشد و رساله دکترا
تفاوتها و شباهتهای پژوهش های کمی و کیفی
بیستوچهارمین جلسه از دوره روشهای تدوین پایاننامه کارشناسی ارشد و رساله دکترا در روز چهارشنبه 10 آذر 1400 به صورت آنلاین برگزار شد. این جلسات از سری نشستهای دورهمی علمی کتابداران استان قم است که به همت کتابخانه آیت الله العظمی بروجردی و با تدریس دکتر سیدمهدی طاهری رئیس کتابخانه مرکزی و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تشکیل میشود.
دکتر طاهری در ابتدای کارگاه قبل از بیان تفاوتهای پژوهشهای کمی و کیفی به این نکته اشاره کردند که دانستن این تفاوتها این حسن را دارد که به تعیین استراتژی پژوهش کمک میکند. در بخش روششناسی که از مهمترین بخشهای پژوهش است، باید به نوع پژوهش که کمی هستند یا کیفی هم اشاره کنیم.
ایشان افزود: در این جلسه قصد داریم روشهای پژوهشی کمی و کیفی را با یکدیگر مقایسه کنیم. البته این نکته را هم تاکید میکنم، تفاوتهایی که بیان میشود، خیلی فاحش نیست و ایجاد یک مرز مشخص نمیکند و به گونهای نیست که بتوانیم بگوییم پژوهشهای کمی کاملاً دارای ویژگیهای ذکر شده است و یا پژوهشهای کیفی کاملاً دارای ویژگیهای متفاوت هستند و جز این نیست. بنابراین این ویژگیها مطلق نیستند، بلکه غالباً اینگونه است، به این معنی که ماهیت خاکستری دارند.
تفاوتها:
- در روشهای پژوهش کیفی، فهمیدن افراد از دیدگاه خود آنهاست، یعنی درک شخصی است، این خود فرد است که با نقطهنظر یا دیدگاه خود به یک موضوع میپردازد و چون جامعه پژوهش محدود است، تمرکز روی دیدگاه شخص است. در بیشتر پژوهشهای کیفی، مانند گراندد تئوری (Grounded theory) باید نظریه ارائه کنید و نظریه هم از شخص شکل گرفته، ممکن است گروهی از افراد باشند ولی بهرحال نظریات شخصی افراد است و واقعیتهای موجود و واقعیتهای محیطی نیستند. بنابراین در اینجا خود فرد به درکی میرسد و آن درک را به اشتراک میگذارد که معمولاً منتهی به نظریه میشود، که این نظریه میتواند رد شود و یا قابل قبول باشد. اما در پژوهشهای کمی جستجوی حقایق و پدیدههای اجتماعی است، یعنی چیزی که باید باشد، نه درک شخصی فرد. در پژوهشهای کمی فردگرا نیستیم ( researcher-oriented) بلکه پژوهشمحور ( research-oriented) هستیم.
- در بیشتر پژوهشهای کیفی، مشاهده طبیعی و کنترلنشده وجود دارد و قرار نیست ما کاری انجام دهیم و هیچ مداخلهگری وجود ندارد. در حالی که در روشهای کمی مشاهده ما مداخلهگرایانه و کنترلشده است. البته در روشهای کیفی در بخش تحلیل دادهها، ممکن است مداخلهگر را نیز بررسی کنیم ولی این موارد به صورت کلی است. به طور کلی پژوهشهای کیفی مانند حوضی با عمق بسیار زیاد است، ولی پژوهشهای کمی مانند اقیانوسی با عمق کم هستند. یعنی در پژوهشهای کمی خیلی نمیخواهیم در موضوع عمیق شویم. ولی در پژوهشهای کیفی خیلی در موضوع عمیق میشویم. وقتی در روشهای کمی نمونهگیری انجام میدهیم به نوعی مداخله و کنترل میکنیم. در پژوهشهای کیفی چون پژوهشگر قصد نظریهپردازی دارد، دلیل وی برای نظریهپردازی این است که در حوزهای که وارد شده، مبانی محدود است، پژوهشها و پیشینهها محدود هستند. همچنین افراد صاحبنظر محدود هستند. بنابراین در پژوهشهای کیفی جامعه پژوهش کامل هستند و هر آنچه که وجود دارد، بررسی میشود. اما در پژوهشهای کمی ممکن است جامعه بسیار گسترده باشد و ما دست به نمونهگیری بزنیم. البته در پژوهشهای کیفی هم گاهی ممکن است نمونهگیری انجام شود مانند روش گراندد تئوری که مشهورترین روش است.
- پژوهشهای کیفی شخصی و ذهنی هستند و همه برداشت و تحلیل، فردی است. اما در پژوهشهای کمی غیرشخصی و عینی هستند.
- در پژوهشهای کیفی، پژوهشگر به دادهها نزدیک است و از منظر درونی به دادهها نگاه میکند. در پژوهشهای کیفی معمولاً از روش مصاحبه استفاده میکنند، یا اگر از روش اسنادی برای گردآوری داده استفاده کنند، متن دقیق مطالعه میشود. ولی در پژوهشهای کمی، بیشتر بیرونی است و پژوهشگر دور از دادهها قرار دارد و از منظر بیرونی به دادهها مینگرد.این بیشتر به این دلیل است که پژوهشگر میخواهد به یک اجماع برسد و بعد تعمیم دهد. بنابراین نباید خودش وارد شود و درگیر دادهها شود.
- پژوهشهای کیفی، جهتدار، اکتشافی و جستجوگر هستند. اما پژوهشهای کمی غیرجهتدار، مبتنیبر حقیقتسنجی، کاهشگرا، فرضی و استقرایی هستند. یعنی نمیخواهیم نظر شخص را بدانیم. در پژوهشهای کمی میگوییم ما نمیدانیم نتیجه چیست یا اصلا قصد نداریم به نتیجه خاصی برسیم، ما فقط پژوهش را انجام میدهیم فارغ از اینکه چه نتیجهای بدست بیاید. میخواهیم واقعیت را بدانیم. اما در پژوهشهای کیفی جهت وجود دارد، دنبال چیز خاصی هستیم، چون دنبال نظریه هستیم و قبلاً در این زمینه کاری انجام نشده، پیشینه آنچنانی وجود ندارد. بنابراین پژوهشهای کیفی جهتدار و پژوهشهای کمی غیرجهتدار هستند.
- در پژوهشهای کیفی، جستجوگری، پرسشگری فراوان و کنجکاوی زیاد وجود دارد. اما پژوهشهای کمی مبتنی بر حقیقتسنجی است. در پژوهشهای کیفی چرایی و دلیل وجود دارد. دنبال روشهای علّی و چگونگیهاست.
- پژوهشهای کیفی، توصیفی هستند. چون پژوهشگر وارد ماجرا میشود و دقیق مسئله را بررسی میکند، میتواند توصیف کند. وقتی پژوهشگری با سه الی چهار نفر چندین جلسه مصاحبههای طولانی و عمیق انجام میدهد، سرانجام میتواند وضعیت را به خوبی توصیف کند. اما در پژوهشهای کمی فرض میکنیم که یافتهها درست است و به آن زیاد پرداخته نمیشود. در روش کیفی قیاسی است. حرکت کل به جز است. چون پیشینهها محدود است، نمیتوانیم جزئی وارد شویم. باید کلی وارد شویم. در اکثر پژوهشهای کیفی، طبقهبندی محتوا یا متن مصاحبهها وجود دارد. در پژوهشهای کمی، استقرایی است. یعنی حرکت از جز به کل است. و بعد تعمیم داده میشود. در پژوهشهای کیفی هدف، تعمیم و generalization نیست اما در پژوهشهای کمی هدف، تعمیم و عمومیتبخشی یافتههای پژوهش است. اما در پژوهشهای کیفی چون هم نمونهها خیلی محدود هستند و هم مقولهها، بنابراین سعی میکنیم مقولهها را براساس دریافتی که از نمونهها داشتهایم طبقهبندی کنیم.
- روشهای کیفی مبتنی بر پردازش دادههاست. یعنی اصل پژوهش کیفی پردازش داده است. اگر شما تحلیل محتوا انجام میدهید، یا روشهای دیگر، شما یک سری داده را پردازش میکنید، که معمولاً این دادهها ساختارمند نیستند و شما آنها را پردازش میکنید تا ساختار را از آن اکتشاف کنید. در پژوهشهای کمی، اینطور نیست، چون اینگونه پژوهشها مبتنی بر نتایج است و دادهها ساختارمند گردآوری میشوند و ماهیت کمّی دارند و مشخص هستند، ما تفسیر میکنیم و به نتایج دست پیدا میکنیم. در پژوهشهای کیفی، دادهها انتزاعی هستند، اما در پژوهشهای کمی، دادهها عینی هستند. بنابراین داده گردآوریشده برای ما موضوعیت ندارد، بلکه تفسیر آن موضوعیت دارد. اما در پژوهش کیفی داده بسیار مهم است. چون پژوهشگر از پردازش آن داده است که به نتیجه دست پیدا میکند.
- در پژوهشهای کیفی دادهها، واقعی، غنی و عمیق هستند. مهمترین ویژگی پژوهشهای کیفی عمق دادههاست. پرسشهای کیفی ممکن است بیش از 50 پرسش باشد و یا ممکن است مصاحبهها بیش از چندین ساعت طول بکشد و چندین بار تکرار شود. چرا که شما میخواهید به عمق مفهوم و معنا دست پیدا کنید. اما در پژوهشهای کیفی، دادهها قابل اعتماد، پایا و تکرارپذیر هستند. دادهها از دو جنبه قابل اعتماد هستند، یکی اینکه چون فرضی هستند، قابل اعتماد هستند و دیگر اینکه چون اجتماعی هستند، پس قابل اعتماد هستند. پایا هستند، به این معنی که ثبات دارند و اگر تکرار کنید، باز به همان نتایج میرسید.
- در پژوهشهای کیفی معمولاً فرضیه نداریم، اما در پژوهشهای کمی خیلی خوب است که فرضیه داشته باشیم، به شرط اینکه دچار فرضیهسازی نشویم. بهتر است که فرضیه داشته باشیم، چرا که میخواهیم تعمیم بدهیم. یعنی اصل بر این است که فرضیه ارائه بدهیم و از فرضیه آزمون به عمل آید، بعد از آن میتوان نتایج را تعمیم داد. در حالی که در پژوهش کیفی، چون ادبیات و پیشینه این نوع پژوهش خیلی محدود و خاص است، پژوهشگر امکان طرح فرضیه ندارد و به طبع تعمیم هم نمیتوان داد. بنابراین پژوهشهای کیفی فرضیه ندارند و صحیح است. در نتیجه یافتههای پژوهشهای کیفی غیرقابل تعمیم هستند، اما یافته های پژوهشهای کمی قابل تعمیم هستند.
- در پژوهش کیفی معمولاً مطالعه موردی، فردی است. اما در پژوهشهای کمی موارد زیادی مطالعه میشود. در پژوهش کمی این یک اصل است که جامعه مورد مطالعه باید در حدی باشد که امکان تعمیم وجود داشته باشد.
- پژوهشهای کیفی، جامعنگر هستند. همانطور که قبلا هم گفته شد، حرکت آنها قیاسی است. در حالی که پژوهشهای کمی، جزئینگر هستند. پژوهشهای کیفی با دید کلی و جامع به موضوع نگاه میکنند و بخاطر همین است که به همه جنبههای موضوع توجه میکنند و تمام جنبه ها را بررسی میکنند. به همین دلیل ست که مصاحبهها در فرایند پژوهش کیفی، کنترلنشده است. نکته مهمی که باید به آن توجه کرد اینکه در پژوهشهای کیفی، فقط در بحث گردآوری دادهها عمیق و جامع نگر نیستیم، بلکه در پردازدش دادهها هم جامعنگر و عمیق هستیم. اما در پژوهش کمی اینگونه نیست و پردازش دادهها هم، نسبت به نوع کیفی، سطحیتر انجام میشود.
- در پژوهشهای کیفی، فرض بر این است که واقعیت پویاست و با این دید نگاه میکنند که دادهها تغییرپذیرند. اما در پژوهش کمی واقعیت را ایستا میدانند. در حقیقت اینگونه میتوان گفت که پژوهش کمی descriptive (توصیفگرایانه) است. اما پژوهش کیفی میتواند predictive (پیشگویانه) نیز باشد. به این دلیل که واقعیت را پویا میدانند. در پژوهشهای کیفی چون واقعیتها مبتنی بر برداشتهاست، متفاوت میشود و نمیتواند ایستا باشد.
اینها تفاوتهایی بود که به آنها اشاره شد و در مورد آنها به تفصیل توضیح دادیم.
پژوهشهای کیفی و کمی به طور کلی یک سری شباهتهایی نیز با یکدیگر دارند.
شباهتها:
- هر دو مدل اغلب برای آزمون نظریهها و فرضیهها به منظور نظریهآفرینی و اکتشاف در یک زمینه کاربرد دارند. به این معنی که نمیتوانیم بگوییم در روشهای کمی هیچوقت اکتشاف انجام نمیشود. به عنوان نمونه، در روش تحلیلی پیمایشی، یک نوع اکتشاف انجام میدهیم. یا در پژوهش کمی که از مصاحبه به عنوان روش گردآوری داده استفاده میکنیم، درحقیقت نوعی اکتشاف انجام میدهیم. شاید در پژوهشهای کیفی اکتشاف، خیلی عمیقتر باشد، اما در پژوهشهای کمی هم، اکتشاف به شکل سطحی صورت میگیرد.
- زیرساختهای فلسفی این دو راهبرد آنگونه که قضاوتی کلیشهای مینمایانند، لزوماً جدا از یکدیگر نیستند. بسیاری بر این عقیدهاند که این دو روش زیرساختهای فلسفه کاملاً جدایی دارند، که اینگونه نیست و همپوشانی زیادی بین این دو روش وجود دارد. در اصل رویکردهای متفاوت نسبت به روشها وجود دارد. یعنی در روششناسی پژوهش به رویکرد آن اشاره میکنیم ولی ممکن است روشها مشترک باشند. حداقل در ابزارهای گردآوری داده و ابزارهای تحلیل، مشترک هستند. بنابراین اینکه کلا زیرساختهای فلسفی این دو روش را با یکدیگر متفاوت در نظر بگیریم، صحیح نیست و در حقیقت بیشتر رویکرد پژوهش است.
- دادههای کیفی اغلب شامل دادههای کمی هم هست.(عباراتی مانند «بیشتر از » یا «کمتر از» فلان اعداد و ارقام در واقع نوعی دادههای کمی هستند.)
- راهبردهای کمی هم (مثلاً پژوهش پیمایشی در مقیاس بزرگ) ممکن است شامل دادههای کیفی باشد که از طریق پرسشنامههای پاسخ باز گردآوری میشوند.
تهیه و تنظیم گزارش: بنت الهدی موحدی محب