Menu

اخبار کتابخانه

شنبه 11 بهمن 1399
تعداد بازدید: 1116
تعداد نظرات: 0

دکتر رحمت الله فتاحی:کتابخانه ها بایستی محصولات و خدمات خود را روزآمد کنند. وگرنه حرفی برای گفتن نخواهند داشت.

در ادامه سلسله برنامه های تاریخ شفاهی کتابخانه ها که به همت کتابخانه آیت الله العظمی بروجردی برگزار می شود، روز 11 بهمن 1399، این برنامه به صورت مجازی میزبان دکتر رحمت الله فتاحی، عضو هیات علمی گروه علم اطلاعات و دانش‌شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد بود. این جلسه به صورت اختصاصی به مبحث "سازماندهی اطلاعات و دانش" اختصاص داشت. در ادامه گزیده ای از مباحث مطرح شده در این جلسه را می خوانید:

به طور کلی وقتی که یک چیز جدیدی مطرح می شود، طول می کشد تا گسترش پیدا کند و بعد پیاده سازی یا حتی بومی سازی شود.در هر صورت چیزهای جدید به ملزومات زیادی نیاز دارند، از جمله آموزش. متاسفانه بسیاری از مدرسان درس سازماندهی، اطلاعات خود را روزآمد نمی کنند و مایل نیستند که تغییر رویکرد بدهند. این بحث در کشورهای دیگر هم مطرح بوده است. اما متاسفانه به دلیل مقاومت ما، زمان بیشتری را طی می کند تا آموزش ببینیم. ما حاضر نیستیم که آموزش ببینیم.

مساله بعد، پیاده سازی این استانداردها است. چه کسانی این قواعد یا استانداردهای جدید را پیاده سازی می کنند؟ عموما خود فهرست نویس ها هستند. در کتابخانه هایی که عموما کارهای فهرستنویسی بزرگ انجام می دهند، مانند کتابخانه آستان قدس رضوی، کتابخانه ملی، کتابخانه های مرکزی دانشگاه ها و ... . فهرستنویس های این مراکز باید آموزش ببینند تا قادر باشند استانداردهای جدید را پیاده سازی کنند. این امر زمان بر بوده و در مقابل آن مقاومت هایی شکل خواهد گرفت. برخی شرکت های نرم افزاری هم در مقابل این تغییرات مقاومت می کنند. چون اگر قرار باشد که استانداردها و قواعد جدید را در نرم افزارشان پیاده سازی کنند، احتیاج به زمان و سرمایه گذاری خواهد داشت. این امر در ایران اتفاق افتاده است. اینها از جمله عواملی هستند که مانع از پیاده سازی استانداردهای جدید می شوند.

بحث دیگر این است که اگر افرادی به عنوان پژوهشگر، چه دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری، و چه اعضای هیات علمی به سمت و سوی این موضوعات جدید می روند، بسیاری از این پژوهش ها در حد توصیف .ضعیت موجود باقی می ماند. پاسخ این پژوهش ها شاید از قبل معلوم باشد. پس بنابراین، باید به سمت و سوی فعالیت های عملیاتی و اجرایی بروند. یعنی چیزی که در کشورهای دیگر مطرح است.

این مشکلی است که در حوزه پژوهش ما با آن مواجه هستیم، چه دانشجو و چه عضو هیات علمی، چندان وارد بحث های کاربردی و پیاده سازی قوانین یا الگوهای جدید نمی شوند. البته می توانیم امیدوار باشیم که این گرایش در میان دانشجویان و اعضای هیات علمی، حتی خود کتابداران شاغل، مورد توجه بیشتری قرار گیرد. بنابراین، باید به این سمت و سو رفت و دست از مقاومت کشید، تنها راهی که ما می توانیم پیشرفت کنیم، این است که از دستاوردهای جدید و پیشرفته هر کشوری استفاده کنیم. چون به نفع کاربر و جامعه کاربری مخاطب کتابخانه ها است. انتظارات مخاطبان کتابخانه ها، نسبت به گذشته، خیلی بالا رفته است. کاربران وقتی که از موتور جستجوی گوگل یا برخی از موتورهای هوشمند استفاده می کنند، و یا در گوشی های آنها انواع اپلیکیشن ها است که به راحتی در محیط وب جستجو می کنند، کتابخانه ها دیگر نمی توانند با آنها رقابت کنند. کتابخانه ها بایستی محصولات و خدمات خود را روزآمد کنند، وگرنه حرفی برای گفتن نخواهند داشت.

متاسفانه برنامه ریزی هایی که در حوزه آموزش این رشته وجود دارد، یک مقداری از زمان عقب است و در پاسخ به نیازهای روز نیست، نیازی که باید در محصولات و خدمات تحول ایجاد کند. درس های رشته تقریبا روزآمد شده است، اما در سطحی که ما انتظار داریم، نیست. مثلا در مورد درس سازماندهی اطلاعات، مباحث جدید در برنامه ها گنجانده شده است، ولی خیلی کم رنگ است. بنابراین، این بحث بر عهده خود مدرسان است که خودشان مباحث جدید را وارد مباحث آموزشی کنند و با دانشجوها کار عملی انجام دهند. برای این کار هم بایستی در محیط های واقعی مانند محیط های نرم افزاری کتابخانه ها یا شرکت های نرم افزاری، این کار انجام شود.

از طرف دیگر، مشکلی که وجود دارد این است که درس های کارآموزی یا کارورزی، چندان جدی گرفته نمی شود. برخی دانشجویان علاقه مند به انجام کار جدی نیستند. بیشتر مایل هستند که یک کار سطحی و زودگذر انجام دهند. از سوی دیگر، کتابدارانی که با اینها کار می کنند، و با حوصله وارد آموزش دانشجوها شوند نیز تعدادشان بسیار اندک است. همه اینها دست به دست یکدیگر می دهد، و آن جنبه عمل گرایانه آموزش ها را کم می کند. از بعد دیگری هم می توان به این قضایا نگاه کرد، این چیزی که من خودم شاهد بوده ام به این صورت بوده است که دانشجو دوره کارشناسی خود را می گذراند، درس ها و به ویژه درس های کارورزی را هم با کیفیت پایین طی می کند. بلافاصله هم وارد مقطع کارشناسی ارشد می شود. دوره کارشناسی ارشد را هم به همین ترتیب می گذراند. بعد از مقطع کارشناسی ارشد هم بلافاصله دوره دکتری را شروع می کند. فرد تجربه کاری در محیط واقعی را به دست نمی آورد. کسانی موفق هستند که در محیط واقعی کار کرده باشند. چه در زمانی که در حال تحصیل هستند و چه اینکه بین این مقاطع فاصله ای باشد. همه اینها باعث می شود که ما از فضای اجرایی و عملیاتی پیاده سازی بحث های جدید در حوزه سازماندهی دور باشیم. این مشکل ما است. متاسفانه کارفرمایان چه در بخش خصوصی و چه در بخش اداری، در مقابل اینکه دانشجویان را به کار بگیرند، مقاومت می کنند. این تصور را ندارند که این دانشجوها، مدیران و مجریان فردا هستند و باید از مهارت و دانش و بینش کافی برخوردار باشند. ما شاهد موفقیت های ناشی از ارتباط دانشگاه با صنعت و جامعه نیستیم. این یک مشکل بزرگی است و بایستی به طور کلی برطرف شود. یعنی فرهنگ سازی بشود برای اینکه همه کمک کنند. آن کسی که شرکت نرم افزاری دارد، کسی که رئیس اداره است یا کارفرمای یک شرکت یا کارخانه است، بایستی بخشی از انرژی، وقت و سرمایه اش را صرف جوان های مملکت کند تا آنها یاد بگیرند. یادگیری آنها حتما منجر به موفقیت می شود.

تغییرات ایده آل مورد نظر ما باید دو سویه باشد. بخشی از آن باید از بالا باشد، یعنی برنامه ریزان و مسئولان در وزارت علوم، دانشگاه ها و گروه های آموزشی تلاش کنند که یک تحول مثبت در رویکردهایشان اتفاق بیافتد. آموزش ها را خیلی جدی بگیرند. آموزش ها را به شکلی پیاده سازی کنند که واقعا باعث یادگیری بشود و به عمل بیانجامد. از سوی دیگر، خود دانشجوها و اعضای هیات علمی که مدرس هستند، بایستی به پویایی خودشان بیشتر فکر کنند. الان دوره، دوره رقابت است. بایستی یک رقابت سالم در بین دانشجویان و اعضای هیات علمی به وجود بیاید، و آنهایی که شایسته تر هستند، بتوانند، میدان وسیع تری برای عرضه دانش خودشان فراهم کنند.

حال اگر پویایی از بالا وجود نداشت، باید خودمان دست به پویایی ذهن و محیط کاری و آموزشی خودمان بزنیم. دغدغه ای که من دارم، بحث پویاسازی حرفه است. واقعا اعتقاد دارم که اگر این پویایی رخ ندهد، ما حرفی برای گفتن نداریم. آنقدر دنیا متحول شده است که ما بایستی ذهنمان را پویا کنیم. پس باید تلاش کنیم که این پویایی را به وجود بیاوریم. وگرنه قافیه را باخته ایم. انجمن ها هم می توانند با برگزاری کارگاه ها و فعالیت های خاص پویاسازی و بازآموزی را برگزار کنند. در غیر این صورت واقعا امیدی به آینده نیست. اگر بخواهیم بحث اثربخشی حرفه و جایگاه سازماندهی اطلاعات و دانش در این حرفه را پیش بینی کنیم، باید به طور جدی به راهبردهای مورد نیاز برای پویاسازی حرفه توجه کنیم. اگر روند همینطور ادامه داشته باشد، چندان به آینده امیدوار نخواهیم بود. نهادهای رسمی و ملی باید کمی در این زمینه ها پویا شوند. ما باید شاهد سیاست گذاری کلان در همین حوز باشیم.

فکر می کنم که هشت سال قبل، بنده پیشنهاد ایجاد کمیته ملی سازماندهی اطلاعات و دانش را مطرح کردم. جلساتی هم برگزار شد. این به عنوان یکی از زیرمجموعه های نظام ملی اطلاع رسانی بود. اما متاسفانه رخ نداد. دلیل آن همکاری ضعیف میان چند نهاد ملی رسمی کلان در حوزه اطلاعات بود. اگر این اتفاق می افتاد، مسلما تاثیر آن در حوزه آموزش و پژوهش، و پیاده سازی این الگوها و استانداردها قابل مشاهده بود. به نظر می رسد که در آینده، اصلا از فرایند کنار گذاشته خواهیم شد. این پیش بینی من است، به این معنا که نشر اطلاعات، شامل کتاب و مقاله، مجلات، گزارش ها و پایان نامه ها و ... به گونه ای انجام خواهد شد که از هوش مصنوعی در مرحله نشر، یعنی تولید محتوا، استفاده می شود. در آنجا هوش مصنوعی می تواند مفاهیم مورد نظر متن را به شکل خودکار و هوشمند، استخراج کند. آن را نمایه سازی کند. حتی مفاهیم را وزن دهی کند و براساس الگوهایی که وجود دارد، همه چیز را انجام خواهد داد. دیگر سازماندهی جداگانه توسط کتابخانه های ملی یا سایر کتابخانه ها انجام نخواهد شد. یعنی تمام سازماندهی در مرحله نشر و حتی پیش نشر، اتفاق خواهد افتاد. دیگر ضرورتی نخواهد داشت که درس های حوزه سازماندهی اطلاعات به شکل کنونی ارائه شود. در این بخش یک نکته ظریفی وجود دارد، اینکه فهرستنویس ها حرف های زیادی برای گفتن دارند. هرچند که هوش مصنوعی در مرحله نشر و پیش نشر، فهرستنویسان می توانند کمک کنند. کسانی که متخصص سازماندهی اطلاعات هستند، به دلیل تعاملشان با جامعه و کاربر و شناخت بهتر نیازهای اطلاعاتی کاربران، حتی در سطح شخص، می توانند سیاست های کلانی را که هوش مصنوعی باید پیاده سازی کند، تعیین و راهبری کنند. بنابراین، بازخورد جامعه فهرستنوسی یا متخصصان سازماندهی اطلاعات در زمینه الگوریتم های هوش مصنوعی که باید برای سازماندهی اطلاعات و دانش پیاده سازی شود، بسیار اهمیت دارد. کسانی می توانند در این زمینه موفق باشند که هم به اندازه کافی مطالعه، به ویژه مطالعه نظری داشته باشند، و هم در محیط های واقعی کار کرده باشند، با کاربران در ارتباط باشند. تمام رفتارها و نیازهای آنها را شناسایی کنند. آنها می توانند پیشنهاد دهند که الگوریتم هوش مصنوعی در سازماندهی اطلاعات باید چگونه باشد.

همه اینها مسائلی است که باید بحث شود. از جنبه نظری خوراک میزگردها و همایش های خیلی خوبی می تواند باشد.اگر ما در هر زمینه ای از جمله سازماندهی اطلاعات و جایگاه هوش مصنوعی کمی فلسفی بیاندیشیم باید اعتقاد داشته باشیم که همه چیز به همه چیز مربوط است. ما نمی توانیم بدون توجه به آنچه که در حوزه های مختلف رخ می دهد، کار خودمان را پیش ببریم. باید اعتقاد داشته باشیم که سازماندهی اطلاعات هم یک فعالیت بین رشته ای است. بنابراین، بحث هوش مصنوعی، باید تحت کنترل انسان های خردمند باشد. هرچقدر که جامعه کتابداری و اطلاع رسانی، و به ویژه کسانی که دست اندرکار سازماندهی اطلاعات و دانش هستند، از انسان های خردمند بیشتری برخوردار باشد، می توانیم امیدوار باشیم که هوش مصنوعی، در خدمت سازماندهی اطلاعات و کاربر خواهد بود و نه غیر از آن. فهرستنویسان باید از این امتیاز خودشان استفاده و نظریه پردازی کنند و بتوانند الگوریتم هایی که هوش مصنوعی برای سازماندهی اطلاعات و دانش استفاده می کند را هدایت کنند. وگرنه نمی توانند هیچ دخالتی داشته باشند و هوش مصنوعی به راه خودش ادامه می دهد.

نکته پایانی: امید را باید به جوان ها بست، آنهم جوان هایی که پویا و خوش فکر هستند و انرژی دارند و می توانند کارهای تاثیرگذار خوبی انجام دهند و باید به این سمت و سو بروند. ما کسانی که مربوط به نسل گذشته هستیم، حرف هایمان را زده ایم. من در کتاب "اندیشه ها و دغدغه های حرفه ای"، وصیت های خودم را کرده ام. جوان ها باید از این تجربه ها استفاده کنند. تجربیاتی که همه پیشکسوتان دارند، چه بهتر است که جوان ها اندیشه های اینها را بخوانند و نقد کنند، بعد براساس آنچه که دریافت کردند، حرفه را پیش ببرند. حرفه ما نیاز به همدلی  و هم فکری و پویایی دارد. وگرنه در طول پنج تا ده سال آینده، به طور کلی حذف خواهیم شد. هرچند که ممکن است که کتابخانه ها باقی بمانند، ولی بحث های آموزش کتابداری و امثال اینها دیگر زیاد مطرح نخواهد بود. یعنی ورودی دانشجو در حرفه خود نخواهیم داشت، چون خروجی های ما کار پیدا نخواهند کرد، چون حرفی برای گفتن در فضای جدید ندارند. پس باید بازنگری اساسی کنیم. ذهن خودمان را پویا کنیم. از همه اندیشه ها در داخل و خارج از کشور، استفاده کنیم تا بتوانیم دانش و مهارت لازم را برای پویا کردن حرفه،‌از جمله حوزه سازماندهی اطلاعات و دانش به دست بیاوریم.

اندیشه ها و دغدغه های حرفه ای: مجموعه نوشته های کوتاه، سرمقاله ها و مصاحبه های دکتر رحمت الله فتاحی/ گردآوری و تدوین نرگس اورعی و نرگس ملکوتی اصل. تهران: چاپار، 1396.

تصاویر
  • دکتر رحمت الله فتاحی:کتابخانه ها بایستی محصولات و خدمات خود را روزآمد کنند. وگرنه حرفی برای گفتن نخواهند داشت.