کارگاه روش تدوین مقالات پژوهشی(نشست ششم): تحلیل داده ها- بحث و نتیجه گیری
در این مرحله وارد بخش تحلیل داده ها می شویم، داده ها را وارد میکنیم و به تفسیر کوتاهی درباره آنها میپردازیم که بستگی به ماهیتِ کارِ پژوهشیِ در حال انجام دارد. بسیاری از کارهای پژوهشی، ماهیت آماری دارند، لذا در آنها میتوان از تحلیلهای آماری استفاده نمود که این نوع پژوهشها به دو دسته کلی توصیفی و استنباطی تقسیم میشوند. اگر توصیفی باشند میتوان از جداول و نمودارها برای توصیف کار استفاده کرد و اگر استنباطی باشند، می توان از آزمونهای آماری بهره گرفت.
در بخش اول زمانی که در پژوهش خود یک پرسش را مطرح میکنیم، باید از آمار توصیفی استفاده کنیم و شاید بتوان از برخی آزمونها مانند آزمون همبستگی، برای سنجش همبستگی بین داده ها به شکل محدود بهره برد. ولی اگر پرسشی در پژوهش مطرح باشد، فقط از آمار توصیفی استفاده میکنیم و اگر فرضیه داشته باشیم، حتما باید از آمار استنباطی و آزمون استفاده شود یعنی فرضیه ها مورد آزمایش قرار گیرند تا امکان تعمیم داشته باشند که به آن، تعمیم یا (generalize) میگویند. به این معنی که بتوانیم نتیجه ای که از آزمون فرضیه به دست میآوریم، چه رد و چه تایید شود، بسط و تعمیم دهیم. فقط باید دقت شود که در این مسیر دچار فرضیه سازی نشویم.
از آنجایی که هدف هر پژوهش بررسی رابطه بین دو یا چند متغیر است، فرضیه زمانی ایجاد میشود که بتوانیم روبط بین متغیرها را حدس بزنیم یعنی فرضیه، همان حدس و گمان روابط بین متغیرهاست که لازمه آن مطالعات عمیق و گسترده پژوهشگر در حوزه موضوعی پژوهش خود است که بتواند روابط بین متغیرها را حدس بزند یعنی بر اساس دانش ضمنی که دارد و مطالعاتی که انجام داده بتواند پیش بینی انجام دهد. بنابراین اگر غیر از این باشد به تعبیر دکتر حری مرتکب فرضیه سازی شدهایم که اشتباه است و باید دقت کنیم که لزوما و اجباراً نباید در پژوهش خود فرضیه ای را مطرح کنیم، چراکه در پژوهشهای سفارشی که عموما انجام میگردد و سوال و چالشی برای پژوهشگر ایجاد نمیکند، عملاً وجود فرضیه معنا ندارد.
فرضیه مخصوص زمانی است که پژوهشگر سالها روی موضوعی کار میکند و خود به حدس وگمان نسبت به روابط بین متغیرها میرسد.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد اینکه فرضیه حتما نباید اثبات شود، ممکن است فرضیه ای مطرح گردد، ولی رد شود.
کلا رویکرد مکانیکی به پژوهش نادرست است. هدف از انجام پژوهش اثبات یا رد فرضیه است، در واقع پژوهش انجام میشود تا درستی یا نادرستی فرضیه مشخص شود و این خود، دستاورد پژوهش است.
برخی از انواع پژوهشها کیفی هستند که ممکن است در آنها جدول و نمودار استفاده نشود و به صورت تحلیلی محتوای آن بیان شوند، یا قسمتی آماری و قسمتی دیگر تحلیلی بیان گردند. در بخش تحلیل داده ها باید به اصل خلاصه گویی توجه ویژه نمود و نباید تمامی جداول و آمارها را به صورت ریز بیان کرد بلکه باید برآورد جداول را در یک الی دو جدول اصلی مطرح نمود و یافته ها خیلی طولانی نباشند.
بخش دیگر، بحث و نتیجه گیری، که آخرین بخش مقاله است و شامل سه قسمت میباشد: قسمت اول شامل تحلیل نهایی پژوهشگر که همان استنباط و یافتههای پژوهش است. یافته چیزی است که پژوهشگر از طریق پیوند دانش ضمنی خود با منابع دیگر که مطالعه کرده است به وجود میآید و به یک نتیجه میرسد. به بیان دیگر داده هایی که در فرایند اجرای پژوهش گرداوری شده با داده های دیگری که دانش پژوهشگر و مطالعات وی در این زمینه است، پیوند میخورد و ترکیب میشود و دقیقاً از آنها نتیجه گیری به عمل میآید. یعنی دقیقاً استنباط از این داده هاست، یا روابط بین داده ها را خیلی دقیق استخراج و بازنمون میکند. پس در بخش چهارم، دادهای گرداوری شده در فرایند پژوهش بیان میشود که این هنوز به یافته تبدیل نشده است. در بخش نتیجهگیری دو اقدام مهم صورت میگیرد تا این فرایند تکمیل شود: یکی تحلیل دقیق روابط بین داده ها، برای اینکه مطلب جدیدی از آن استخراج شود و دیگری برقراری ارتباط بین آنها و دانش ضمنی و دیدگاه و نظر شخصی خود پژوهشگر است.
بخش دوم بحث و نتیجهگیری، مقایسه یافتههای پژوهش حاضر با یافتههای پژوهشهای پیشین، در این بخش باید حرف نهایی زده شود. هر یافته ای در بخش پیشینه پژوهش وجود داشته باشد دراین قسمت نیز باید مقایسه گردد، نمیتوان در قسمت مرور پیشینه مبحثی بیان شود و در این قسمت از آن استفاده نگردد.
بخش نهایی این قسمت، پیشنهادهای پژوهشی است که به بیان خلاهای موجود در این حوزه از دانش میپردازد و نشان میدهد که بهتر است پژوهشگران در آینده به چه موضوعاتی بپردازند.
در آخر یادآوری چند نکته ضروری است:
- حرف نهایی هر پژوهشگر در قسمت بحث و نتیجه گیری گفته میشود.
- در مقالات پژوهشی در بخش پیشنهادها، پیشنهاد اجرایی مطرح نشود.
- در مقاله پژوهشی جای توصیف نیست.
پایان جلسه ششم