پژوهشگر در مقاله پژوهشی خود در بخش تحلیل داده ها به توصیف جداول و نتایج بدست آمده می پردازد و در فصل نتیجه گیری از تحلیل داده ها و از استنباط شخصی خود می گوید. این فصل یافته ها و ادراکات پژوهشگر از نتایج بدست آمده است و باید به صورت گسترده و بسط داده شده باشد که به قلم خود نویسنده نوشته میشود، در واقع دانش زمینه پژوهشگر کمک می کند تا بتواند بین نتایج بدست آمده ارتباط برقرار نماید و نظر شخصی بدست آمده بر مبنای نتایج ، یافته های پژوهش است.
اولین گام نوشتن هر مقاله یا مطلب علمی یافتن موضوع است. موضوع باید برخواسته از مسئله باشد به این معنا که پژوهش ما باید در راستای حل یک مسئله و پاسخ به آن باشد. این مسئله، چالش یا ابهامی است که در یک حوزه از دانش وجود دارد و دیگران به آن توجه نکرده و یا به آن نپرداخته اند، بهترین شکل آن که برخی متخصصان علم اطلاعات آن را پژوهش راستین مینامند، آن است که خود پژوهشگر با آن مسئله روبرو شده باشد. یعنی شخص در حینِ مطالعاتِ تخصصیِ هدفمندِ خود به چالشی برخورد کند و در صدد رفع آن چالش، به پژوهش بپردازد. گاهی چنین روشی امکان پذیر نیست، یعنی پژوهشگر مطالعات هدفمند و موردی در یک حوزه تخصصی ندارد ولی لازم است که پیرامون موضوعی در آن حوزه اقدام به نگارش مقاله کند، در این شرایط چیزی که کمک کننده خواهد بود پیشنهادهای پژوهشی در آن حوزه تخصصی است که پژوهشگران دیگر ارائه کرده اند. هر پژوهشگر در حین انجام پژوهش خود بازهم با چالشها و ابهامات دیگری روبرو میشود که در انتهای پژوهش ذکر میکند، در پایان هر پژوهش باید حداقل یک چالش یا ابهام دیگر شناسایی گردد و با دیگر پژوهشگران به اشتراک گزارده شود که با عنوان پیشنهادهای پژوهشی، پژوهشهای آتی و ... ، در انتهای گزارش پژوهشی آورده میشود که هرکدام میتوانند در قالب مقاله، پایان نامه ارشد، یا رساله دکترا کار شوند.
یکی از منابع مفید برای یافتن موضوع پژوهش، گزارشهای پژوهشی است که میتواند بسیار کارآمد و مفید باشد.
منبع دومی که میتوان از آن برای یافتن موضوع پژوهش استفاده کرد ، اولویتهای پژوهشی سازمانهاست. حتی میتوان گفت از که از پیشنهادهای پژوهشی انتهای متون پژوهشی نیز بسیار مفیدتر و بهتر است، چراکه این چالش، مسئله ای ست که سازمان با آن روبروست و خلا آن را حس میکند. به عنوان مثال بسیاری از دانشگاههای کشور اولویتهای پژوهشی خود را در سایت دانشگاهی خود منتشر میکنند و یا بسیاری از وزارتخانه ها، سازمانها و نهادها مثل نهاد کتابخانه های عمومی کشور اولویتهای پژوهشی خود را به صورت متناوب اعلام میکنند، بنابراین میتوان به آنها مراجعه کرد و اولویتهای پژوهشی آنها را به عنوان موضوع مقاله استفاده نمود. حسنی که این نوع پژوهش خواهد داشت اینکه پژوهشگر در قبال انجام آن پژوهش از سوی نهاد مربوطه پشتیبانی معنوی یا مادی نیز خواهدشد. بعضاً دیده شده سازمانها هزینه ای بابت انجام پژوهش در موضوعی خاص به پژوهشگر پرداخت می کنند. ویژگی مثبت دیگری که این نوع پژوهش دارد این که پژوهشی سیستماتیک خواهدبود چراکه بدون شک برآمده از مسئله یا چالشی است که سازمان با آن روبروست. اما در مقابل بسیار هم اتفاق میافتد موضوعی که پژوهش حول آن انجام میگیرد، ساختگی است و چالشی را بررسی نمیکند و برآمده از مسئله ای خاص نیست.
برای پیدا کردن این موضوعات در موتورهای کاوش پیشنهاد میشود که با این عبارات و کلیدواژه ها جستجو انجام شود:
اولویتهای پژوهشی، پیشنهادهای پژوهشی، پیشنهادهای تحقیقاتی، تحقیقات آتی، اولویتهای تحقیقی، پژوهشهای آتی و... در زبان فارسی، بدلیل ویژگیهای خاص واژگانی این زبان، جستجو دارای تشتت زیادی است و کلمات و عبارت بسیار زیادی را با شکلهای مختلف، میتوان جستجو نمود.
منبع دیگری که میتوان از آن موضوعات خوبی جهت نگارش مقاله انتخاب کرد، همایشهای ملی و جهانی و کنفرانسهای علمی است که در آن به خلاهای پژوهشی آن حوزه اشاره میشود و میتوان به عنوان موضوع پژوهش از آن استفاده نمود. البته ایرادی که بر آن وارد است اینکه موضوعات آنها را نمیتوان در قالب مقاله پژوهشی پیاده کرد، چراکه با وجود تنوع زیاد، در اینگونه همایشها موضاعات پیشنهادی، بیشتر بر مطالعه موردی تاکید دارند و شاید بتوان از آنها در مقالات مفهومی استفاده نمود.
از منابع دیگری که میتوان از آن در انتخاب موضوع کمک گرفت، فهرست مندرجات مجلات علمی، در بخش پیشنهادهای پژوهشی انتهای مقالات است. استفاده دیگری که از مقالات جهت یافتن موضوع میشود، رجوع به پیشینه آن تحقیق است که با بررسی آن به موضوعات کارشده و به خلاهای پیش رو پی میبریم. برای این کار باید وقت زیادی صرف نمود و جستجوی جامعی انجام داد که در این راستا مشورت با صاحبنظران و متخصصان آن رشته میتوانند کمک کننده باشند.
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین منابع یافتن موضوع، منابع انسانی هستند، به این معنا که با مراجعه به افراد متخصص در آن حوزه میتوانید راهنمایی های خوبی در مورد انتخاب موضوع مناسب از آنها بگیرید. نکته قابل توجه در این مورد اینکه همواره عامل انسانی به دلیل هوش، دقت و عمق دانشی که دارد بهتر و مطمئن تر از عوامل دیگر است.
مرحله بعد و گام بسیار مهم دیگری که در نوشتن مقالات بخصوص مقاله پژوهشی باید برداشته شود، مهارتها و تکنیکهای یادداشت برداری است که پژوهشگر باید به خوبی فرا بگیرد. که این امر مستلزم مطالعه زیاد خواهد بود و پژوهشگر برای یادداشت برداری صحیح باید در حوزه تخصصی خود مطالعه بسیار زیادی داشته باشد. باید انواع ارجاع ها و نقل قول ها را بشناسد به عنوان مثال باید طرز صحیح نقل قول مستقیم را بداند که اگر عین عبارت را در نوشتار خود منعکس میکند باید حتماً در گیومه آورده شود همچنین باید بداند که این نوع نقل قول نباید بیش از چند سطر باشد. در مقابل نقل قول غیرمستقیم است، به این صورت که شخصی در مقاله خود به نوشتاری ارجاع داده و ما از آن متن با یک واسطه استفاده میکنیم که در پایان عبارت باید به نویسنده دوم ارجاع دهیم و در ارجاع خود اثر اصلی را هم حتما قید کنیم. به این ترتیب یک ارجاع غیرمستقیم بدون نقص خواهیم داشت.
اقتباس، تحلیل و برداشت هر سه از نوع پارافریز هستند که با رویکردهای مختلف انجام میشود، به این معنا که حتماً باید با دانش پژوهشگر آمیخته شود. بدین شکل که پژوهشگر برداشت شخصی خود از متن را با دانش زمینه اش و مطالب دیگری که مطالعه کرده پیوند دهد و در نهایت سخن و نظر خود را در قالب ادبیات شخصی در مقاله بیان کند.
بهترین نوع نوشتن، پارافریز است که در عین حال که از منابع دیگر کمک میگیرد ولی هیچ همانندی واژگانی بین متن خود و متن اصلی وجود ندارد. شکل دیگر پارافریز، نوع انتقادی است که بهترین نوع آن است. پژوهشگر درکنار اقتباس از متن اصلی، نظر شخصی خود را نیز درباره متن بیان میکند، گاهی نیز نقد میکند که این نقد یا نظر می تواند منفی یا مثبت باشد به این معنی که پژوهشگر علاوه بر این که نظر دیگری را در مقاله خود می آورد، همان نظر را نقد و در مواردی رد میکند، که به این نوع، نگارش، انتقادی میگویند.
ساختار مقالات پژوهشی:
هرمقاله پژوهشی به صورت پیشفرض دارای یک ساختار کلی است که باید در همه مقالات پژوهشی رعایت شود. ولی در نظر داشته باشید هر زمان که نیاز باشد مقاله را برای مجله خاصی ارسال کنید باید مقاله را طبق اصول و استانداردهای آن مجله تنظیم کنید. البته ساختارهای مجلات در کل بسیار شبیه هستند ولی تفاوتهایی هم با یکدیگر دارند. به عنوان مثال برخی مجلات چکیده مقاله را کافی میدانند و برخی دیگر چکیده مبسوط برای مقالات در نظر میگیرند که چکیده مبسوط خود انواع گوناگونی دارد مثل چکیده تمام نما، چکیده با راهنما، چکیده برهیخته، چکیده ساختاریافته و انواع دیگر... که علاوه بر رعایت ساختار کلی مقالات پژوهشی باید لحاظ کرد و مورد توجه قرار داد.
در ساختار کلی، ابتدا عنوان پژوهش، بعد نام نویسنده یا نویسندگان، مدرک یا سِمَت آنها به صورت پانویس و در صورت وجود، نشانی پست الکترونیک و یا هر راه ارتباطی دیگر با آنها، نوشته میشود. در برخی مجلات این دو قسمت از هم جدا هستند، یعنی عناوین و نام نویسندگان در فایلی جداگانه و متن اصلی مقاله از ابتدای مقدمه در فایل دیگری آورده میشود.
پس از آن متن اصلی است که شامل: مقدمه، مرور پیشینه و پژوهشهای پیشین، تجزیه و تحلیل داده ها و بحث و نتیجه گیری است. این ترتیب استاندارد و پذیرفته شده ارکان مقالات پژوهشی است و هر مقاله باید تمام این موارد را داشته باشد.
مقدمه: برای بیشتر خوانندگان و البته داوران، مقدمه بسیار مهم و ارزشمند است، چراکه مقدمه نمایانگر میزان تسلط پژوهشگر بر موضوع مورد پژوهش است که نشان میدهد چقدر پژوهشگر بر مطلب احاطه دارد و آیا میتواند در چند سطر به صورت خلاصه درباره آنچه انجام داده توضیح دهد؟ به همین دلیل در مقدمه یا نباید استناد وجود داشته باشد یا اگر استنادی استفاده میشود به عنوان پشتیبان باشد. در مقدمه باید زاویه دید پژوهشگر نسبت به موضوع بیان شود، لذا باید مقدمه به قلم خود پژوهشگر نوشته شود. مطلب دیگری که درمقدمه ذکر میشود، چارچوب و هدفهای پژوهش است که به زبان گویا توضیح داده میشود. همچنین مبانی نظری مورد توجه در مقاله را در مقدمه بیان میکند. در ساختارهای قبلی مقالات بخشی جداگانه به بیان مسئله و بخشی هم به پرسشها و فرضیه های پژوهش اختصاص داشت، اما در رویکرد جدید در سالهای اخیر درمقدمه پس از چارچوب، بیان مسئله و در پایان پرسشها و فرضیه ها یا اهداف پژوهش ذکر میشود. گاهی در مقدمه به مرور پیشینه ها هم پرداخته میشود که لازم است به آن دقت زیادی شود.
پژوهشگر در حقیقت در مقدمه با بیان نقطه نظرات خود و سپس تبیین چارچوب و بیان مسئله و پرسشها و فرضیه ها یا اهداف، خواننده را به سمت اصل موضوع سوق میدهد و با مقدمه چینی، ذهن خواننده را برای ورود به بحث اصلی موضوع پژوهش آماده میکند.
بیان مسئله: سبک بیان مسئله متفاوت است، برخی بر این عقیده اند که این بخش به صورت سوالی بیان شود وبرخی دیگر قائل به آن نیستند و معتقدند پس از بیان مسئله، اهداف پژوهش آورده شود و بعد از آن به مرور پیشینه ها بپردازیم.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که فرضیه ها باید متناظر با پرسش های پژوهش باشند، اگر پژوهش پیش رو دارای پرسش و فرضیه باشد می توانیم یکی از آنها -یا پرسش یا فرضیه- را در بخش بیان مسئله مطرح کنیم که معمول آن بیان فرضیه است، چراکه بیان هر دو و پاسخ دادن به پرسشها باعث تکرار مطالب و طولانی شدن بی مورد مقدمه میشود.
پس از پایان مقدمه و عنوان کردن موارد یاد شده، به مرور پیشینه های پژوهش می پردازیم.
پایان جلسه سوم مقالات پژوهشی
گزارش از: بنت الهدا موحدی محب