و چون روز ديگر سلمي هاشم را ديد از محبت آن نور که در جبين او بود بيتاب شد و رسول به نزد او فرستاد که فردا مرا خواستگاري کن و مهر که از تو طلبند مضايقه مکن که من تو را مساعدت مي نمايم ...
(آغاز)
حضرت صاحب الامر شهادتين فرمود و صلوات بر حضرت رسالت صل الله عليه و آله و ساير ائمه فرستاد و ابتدا کردصحف حضرت آدم به زبان سرياني خواند و کتاب ادريس و کتاب نوح و زبور داوود و کتاب صالح و صحف ابراهيم ... پس قصه هاي پيغمبران را ياد کرد و حضرت امام حسن عليه السلام فرمود که چون.
(انجام)