الحمد لله الذي من علينا بمعرفه الانبياء و للائمه المعصومين بالدلايل و البرهان و نجنا برحمتک مضلات الاهوار و العقايد و المذاهب الباطله بالصدق و اليقين... اما بعد چنين گويد فقير بي بضاعت و غريب مهجور بي استطاعت ...
(آغاز)
... و پسر عم هارون بايشان تمسخر مي نمود حسينه با خواجه خود و جمعيت بسيار پنهاني از شهر بغداد بيرون آمده متوجه مدينه رسول شد خود را به خدمت حضرت امام رضا (ع) و باقي سادات اهل بيت رسانيدند
(انجام)
گفتگويي است در امامت که گويا بروزگار هارون الرشيد ميان يکي از دفتران شيعه بنام <حسينه>و دانشمندي سني مذهب بنام <ابراهيم سيار> معروف به نظام رخ داده است، نويسنده متن اصلي کتاب ناشناخته مانده هرچند که به ابوالفتوح رازي نيز نسبت داده شده است، مترجم در جريان سفرحج در سال۹۵۸ق در شهر دمشق نسخه عربي را يافته و بنام شاه طهماسب به فارسي ترجمه نموده است
(يادداشتهاي نسخه)