در اثناي آن که يعقوب و اسباط را قال و قيل به سرحد تطويل کنيد يوسف (ع) به مجلس پدر آمده بر طبق مدعاي اخوان از پير کنعان اجازت طلبيده متقبل شد
(آغاز)
و مدت ها آن گنج حسن در رود نيل محزون بود تا موسي (علي نبينا و آله و عليه السلام) از آن موضع بيرون آورده به مزرعه خليل و مشهد اسرائيل رسانيده مدفون ساخت چنانچه شمه اي از اين حکايت در قصه موسي گزارش خواهد يافت
(انجام)