قلوبهم درمحنت هجوم اندوه است و من اندوه کنان را در مقام محبت فرود آرم که ان الله في کل قلوب حزين مثنوي : هر که دارد راه در دو در راه سوز او بر حال او باشد گواه
(آغاز)
قطره درپاي ماليده روان شد دختر تن درست و روشن چشم برخاست گرد باغ مي گشت و به هر طرف طوافي ميکرد پدرش باز آمد زني ديد که گرد باغ مي گردد به خيالش رسيد که اين زن دختر او تواند بود پرسيد
(انجام)