"... گلخن شدم تا صاف کردم سينه را / دادم از خاکستر گلخن صفاي آينه را / [...]رندان حق شناسي در لباس ديگر است / پر بلا منماي زاهد خرقه پسند را..."
(آغاز)
"... چون عشق خواهم دشمني اي جان ايمن خفته را / تا باز صدره هر شبي تغيير جاي او دهم / وحشي شکايت مي کند از روزگارش عاقبت / ايام رشک عشق کو تا من سزاي او دهم"
(انجام)
خط
نستعلیق
(نوع خط متن)
صفحهبندی
۱۸۸برگ ؛ ۱۳- ۱۴
(تعداد سطرهای متن)
مواد سازنده
تیماج قهوه ای مندرس
(نوع جلد)
توصیف
<نسخه هاي خطي فارسي>: ج.۳. ص.۲۵۹۷
(يادداشتهاي نسخه)
<سپهسالار>: ج.۲. ص.۶۹۷
(يادداشتهاي نسخه)
<مجلس>: ج.۳. ص.۶۰۷
(يادداشتهاي نسخه)
<دانشگاه تهران>: ج.۱۱. ص.۲۴۱۵
(يادداشتهاي نسخه)
نسخه شامل غزلها ، قصايد و رباعيات است
(يادداشتهاي نسخه)
نسخه مندرس ولي قابل استفاده است
(يادداشتهاي نسخه)
شناسگر
652FAA74-DA53-4E29-8C07-6D12EA080032
(Guide)
قالب
نسخه فیزیکی
نمایش گراف
موردها
دیگر نمودها
دیوان وحشی بافقی
وضعیت اثر خلاقانه:
ناقص
ساختار محتوا:
"... گلخن شدم تا صاف کردم سينه را / دادم از خاکستر گلخن صفاي آينه را / [...]رندان حق شناسي در لباس ديگر است / پر بلا منماي زاهد خرقه پسند را..."
(آغاز)
"... چون عشق خواهم دشمني اي جان ايمن خفته را / تا باز صدره هر شبي تغيير جاي او دهم / وحشي شکايت مي کند از روزگارش عاقبت / ايام رشک عشق کو تا من سزاي او دهم"
(انجام)