"بگشا دري از تيغ جفا سينه ما را / ور سينه بردن بر غم ديرينه ما را / چون ناوک دلدوز تو راحت نرساند / هر مرحم راحت که رسد سينه ما را..."
(آغاز)
"... از مهر ماهتاب رخ اي ترک ماه روي / بنما زروي مهر چه مه گاه گاه روي / از مهر و ماه با تو چگويم چه ببينمت / هم ماه مهر عارض و هم مهر ماه روي ..."
(انجام)