يکماه است که مادر زبيده مرده و دختر جوان از مادر يتيم شده و بايد تنها در خانه زندگي کند و چهارده سال از عمرش گذشته اين مدت را در دامن مادرش تربيت يافته و ...
(آغاز)
حالا بدبخت چه کند بمرگ خود راضي است اما مرگ از او گريزان است و چاره جز تسليم به پيش آمد ندارد. انتها
(انجام)
خط:
نستعلیق
(نوع خط متن)
تعداد صفحات:
۱۰ برگ
مواد سازنده:
ندارد
(نوع جلد)
توصیف:
<اثر حاضر داستان کوتاهي در مورد دختر ساده دلي به نام زبيده است . زبيده در نوجواني مادرش را از دست داده و در سن نوجواني و جواني بسيار تنها ميشود. خاله و پدرش بدون در جريان قرار دادن او، با مشورت هم او را به عقد پيرمردي ثروتمند در مياورند. چندي بعد سه هوو و خواهر شوهرش با دسيسهاي ساختگي شوهر را نسبت به او بدگمان ميکنند تا حدي که شوهرش چند دست لباس و کفش و ... به او مرحمت ميکند و او را ازخانه بيرون ميکند. زبيده که در زندگي خوشي و خيري نديده است به مرگ خود راضي ميشود.> در چند برگ جدا کاهي نوشته شده و بهم وصل نشده اند و فاقد جلد يا روکشي است.
(يادداشتهاي نسخه)
بیشتر
تعداد صفحات:
۱۰ برگ
مواد سازنده:
ندارد
(نوع جلد)
توصیف:
<اثر حاضر داستان کوتاهي در مورد دختر ساده دلي به نام زبيده است . زبيده در نوجواني مادرش را از دست داده و در سن نوجواني و جواني بسيار تنها ميشود. خاله و پدرش بدون در جريان قرار دادن او، با مشورت هم او را به عقد پيرمردي ثروتمند در مياورند. چندي بعد سه هوو و خواهر شوهرش با دسيسهاي ساختگي شوهر را نسبت به او بدگمان ميکنند تا حدي که شوهرش چند دست لباس و کفش و ... به او مرحمت ميکند و او را ازخانه بيرون ميکند. زبيده که در زندگي خوشي و خيري نديده است به مرگ خود راضي ميشود.> در چند برگ جدا کاهي نوشته شده و بهم وصل نشده اند و فاقد جلد يا روکشي است.
(يادداشتهاي نسخه)