"اما راويان اخبار و ناقلان اثار چنين روايت مي کنند که در شهر بغداد پادشاهي بود هارون الرشيد نام و او را وزير دانائي بود نامش فضل ربيع از قضا روزي هارون شاهرا در ..."
(آغاز)
"... او را بر تخت حکومت نشانيدند و از ايشان فرزند چند ماند و حکايت از ايشان يادگاري ماند تا خواننده و نويسنده حاضرات مجلس خداي عزوجل به مراد برساند"
(انجام)
خط:
نستعلیق
(نوع خط متن)
صفحهبندی:
۲۲برگ ؛ ۱۲
(تعداد سطرهای متن)
توصیف:
<داستان واگذاري هارون ولايت بصره را به ابوالقاسم بصري و رشک بردن حاکم بصره ، فرمان يافتن ابوالقاسم و زنداني شدنوي در بصره و خوشگذراني اش با دختر حاکم تا رسيدن به هارون و بازگويي داستان ، در فهارس مختلف به نامهاي گوناگون آمده است >
(يادداشتهاي نسخه)
<داستان واگذاري هارون ولايت بصره را به ابوالقاسم بصري و رشک بردن حاکم بصره ، فرمان يافتن ابوالقاسم و زنداني شدنوي در بصره و خوشگذراني اش با دختر حاکم تا رسيدن به هارون و بازگويي داستان ، در فهارس مختلف به نامهاي گوناگون آمده است >
(يادداشتهاي نسخه)