نه طوطي ماند بر بالاي دراج کمين بگشادن يوزان به هر سو فرويسته ره جستن تيز آهنگ فضاي دشت بر نخجير شد تنگ
(آغاز)
بازرگان زاده قبول کرد و به شهر آمد سراسر کشتي {شئون} به انواع نفايس از راه آب به دروازه رسيد و اهل شهر در خريدن او توقف مي کردند تا کسادي پذيرد بازرگان { } فروخته هزار درهم سود کرد و اسباب ياران
(انجام)
خط:
نسخ
(نوع خط متن)
صفحهبندی:
۲۲۵برگ؛ مختلف
(تعداد سطرهای متن)
مواد سازنده:
تیماج مشکی
(نوع جلد)
توصیف:
تهذيب <کليله و دمنه بهرامشاهي است او اين کتاب را به نام امير نظام الدين احمد شيخه سهيلي جغتايي ۹۱۸ق از امراي معروف سلطان حسين بايقرا> تسميه کرده است
(يادداشتهاي نسخه)
تهذيب <کليله و دمنه بهرامشاهي است او اين کتاب را به نام امير نظام الدين احمد شيخه سهيلي جغتايي ۹۱۸ق از امراي معروف سلطان حسين بايقرا> تسميه کرده است
(يادداشتهاي نسخه)